فروشگاه اینترنتی سنترکالا centrekala. لوازم خانگی. صوتی و تصویری : عمده و خرده بار

صفحات جانبی

تماس با ما

امور اداري و منابع انساني شرح وظايف:

امور اداري و منابع انساني شرح وظايف:

 - وظايف كلي - نظارت و كنترل حسن اجراي وظايف مربوط به بخشهاي تابعه و پرسنل مربوطه و هماهنگي بين واحدهاي تابعه - برقراري نظام ارزشيابي به منظور شناسايي و تشويق نيروي خلاق و كارآفرين - بررسي و جمعبندي گزارش امور محوله و ارائه به مدير عامل سازمان - نظارت و كنترل حسن اجراي قرارداد مربوط به پيمانكاران اجرايي و هماهنگي بين آنان و پرسنل سازمان - امور نشر و چاپ و تكثير - ارسال مراسلات و پيك - امور اداري - بخشنامهها - ايجاد نظام اطلاعرساني بخشنامهها و پيگيري و نظارت بر اجراي صحيح آن - تهيه و صدور بخشنامهها و اطلاعيههاي موردنياز - اضافه كار و غيبت - ايجاد نظام ثبت و كنترل حضور و غياب و اضافه كار - تهيه ليست موردنياز جهت اضافه كار و غيبت - مرخصيها و مأموريت - ايجاد نظام مربوط به مرخصيها و كنترل و نظارت بر چگونگي اجراي آن - تهيه گزارشات موردنياز از غيبتها، اضافه كار، مرخصي و... جهت مسئولين - تأمين نيازهاي مأموريتي پرسنل - بيمه - انجام كليه موارد مربوط به بيمه پرسنلي و ساير بيمههاي مربوط به سازمان و پرسنل - امور كارگزيني و پرسنلي - قوانينجمعآوري قوانين و مقررات و بخشنامههاي موردنياز در رابطه با قوانين استخدامي، قانون كار و مقررات بيمه - استخدام - انجام كليه امور مربوط به استخدام و پيگيري و نظارت بر حسن اجراي آن - آگهي استخدام و فراخوان و دعوت به همكاري - تهيه فرمهاي موردنياز تقاضاي كار - دعوت و برگزاري مصاحبههاي استخدامي موردنياز - تهيه و تشكيل پروندههاي مدارك موردنياز - اطلاعرساني و آشنا ساختن پرسنل با قوانين و مقررات اداري و اجرايي سازمان - تهيه قراردادهاي موردنياز - احكام - انجام كليه امور مربوط به همكاران و و پرسنل سازمان - صدور كليه احكام پرسنلي و كارگزيني موردنياز (استخدام، ترفيع، ترميم حقوق و مأموريت و...) - ارزشيابي - برقراري نظام ارزشيابي و استفاده از آن در صدور احكام - امور رفاهي و تعاون - بررسي وضعيت رفاهي و زيستي پرسنل و ارائه پيشنهادات لازم - برنامهريزي در جهت استفاده از امكانات رفاهي (تفريحي، رفاهي و ورزشي) براي پرسنل و خانوادههاي آنان - برنامهريزي جهت ارتباط با پرسنل و خانوادههاي آنان در رابطه با جشنها و موفقيتها و مراسمهاي ويژه مربوط به آنان - برنامهريزي جهت شركت و استفاده از امكانات عمومي براي پرسنل و خانواده آنان و استفاده از امكانات عمومي جهت همكاري و مشاركت در ايجاد تشكلهاي رفاهي كاركنان (صندوق قرضالحسنه، تعاوني مسكن و...) نگهداري حساب استفاده كاركنان از امكانات رفاهي به منظور تقسيم عادلانه امكانات رفاهي بين متقاضيانبرگزاري مراسم جمعي پرسنل و خانواده آنان و استفاده از امكانات عمومي تفريحي و زيارتي


شرح وظایف مدیریت امور اداری و رفاه و پشتيبانی

  شرح وظایف مدیریت امور اداری و رفاه و پشتيبانی


1- اقدام در جهت تأمین نیازهای نیروی انسانی سازمان با توجه به تشکیلات تفضیلی وزارت متبوع و در چهارچوب مجوزهای مرکز
 
 
2- اجرای قوانین و مقررات، آئین نامه ها و دستورالعملهای اداری، استخدامی و تشکیلات وزارت متبوع
 
 
3- هماهنگی مدیریت امور اداری با مدیریت های ذیربط در جهت برآورد نیازهای آموزشی سازمان با مشارکت سایر واحد ها جهت دوره های مقطع دار و ضمن خدمت
 
 
4- هماهنگی مدیریت امور اداری با دمدیریت های ذبربط در پیش بینی و برآورد بودجه پرسنلی از قبیل (حقوق، اضافه کاری، مأموریتها و دیون پرسنلی...) و دفاع از آن در مراجع ذیربط
 
 
5- جمع آوری، طبقه بندی، تجزیه و تحلیل آمار و اطلاعات پرسنل در مورد کلیه کارکنان استان
 
 
6- انجام اقدامات لازم بمنظورتأمین سهمیه های کارکنان سازمان شامل (سهمیه های سفرهای زیارتی و سیاحتی و بلیط های مسافرتی و ...) و برقراری سیستم توزیع آنها بر اساس ضوابط و مقررات مربوطه
 
 
7- اقدام در جهت ایجاد مهد کودک و اداره آن جهت فرزندان کارکنان
 
 
8- برنامه ریزی و انجام اقدامات لازم بمنظور تأمین و توزیع مهمانسرا و منازل مسکونی سازمان
 
 
9- برنامه ریزی، تهیه و تنظیم و اجرای طرحهای تفریحی شامل (تأمین هتل، گردشگاه، باشگاه، سمینار و...) برای کارکنان سازمان
 
 
10- برنامه ریزی و اجرای برنامه های فرهنگی، تبلیغی، مددکاری برای خانواده های معزز شهدا و ایثارگران، ازکارافتادگان، بازنشستگان و سایر کارکنان سازمان
 
 
11- برنامه ریزی و اجرای برنامه های تشویقی جهت فرزندان ممتاز کارکنان و نیز امور مربوط به اوقات فراغت از تحصیل آنان
 
 
12- برنامه ریزی و اجرای برنامه های ورزشی شامل (آموزش، اردو های ورزشی و مسابقات در سطح استان یا کشور)
 
 
13- انجام کلیه امور پرسنلی کارکنان سازمان شامل ترفیعات، تغییرات، نقل و انتقالات، مرخصی و... در چهارچوب ضوابط و مقررات مربوطه
 
 
14- انجام کلیه امور مربوط به بازنشستگان و مستمری بگیران و صدور احکام وظیفه بگیران وراث

مدیر امور اداری کیست؟


مدیر امور اداری کیست؟

مدیر امور اداری برنامه ریزی، هدایت و هماهنگی خدمات اداری و پشتیبانی سازمان را برعهده دارد. در یک سازمان کوچک او ممکن است مسئول همه وظایف بخش امور اداری باشد. ولی در سازمان های بزرگ، مدیر امور اداری مسئول مدیریت و نظارت بر کارکنان بخش امور اداری است.
مدیر امور اداری مجموعه وسیعی از خدمات را برنامه ریزی، هماهنگی و هدایت می کنند تا سازمان بتواند به صورت موثری کارکند. او وظایف گسترده و وسیعی را بر عهده دارد. مدیر امور اداری بر رعایت شدن استانداردها و قوانین در قراردادهای سازمان نظارت دارد. او  الگوهای مصرف انرژی، استفاده از فن آوری و تجهیزات اداری را کنترل می کند مثلا ممکن است برای خرید تجهیزات و وسایل جدید برای کاهش هزینه های انرژی و یا تعمیر و نگهداری یا جایگزینی آینده تجهیزاتی مانند کامپیوتر برنامه ریزی کند. کار این مدیر در میزان بهره وری و رضایت کارکنان موثر است.

بخشی از وظایف مدیر امور اداری مربوط به کارکنان می باشد از جمله انجام امور استخدامی، موارد داخل سازمانی مانند ترفیع، جابجایی و..، اجرای دستورالعمل ها و آیین نامه های استخدامی، ارزشیابی عملکرد کارکنان، امور رفاهی و...

مدیر امور اداری در بسیاری سازمان ها و شرکت ها مسئولیت اجرای مناقصه ها و مزایده ها را برعهده داشته و بر امور انبارداری، نحوه نگهداری و ایمنی کالاها، تهیه کالاها و تجهیزات مورد نیاز، امور مربوط به خدمات عمومی مانند برگزاری جلسات و همایش ها نظارت دارد.

مدیر امور اداری در ساعات اداری معمول مشغول به کار بوده و عمده وقت کاری خود را در داخل سازمان یا شرکت می گذراند.


وظایف مدیر امور اداری


  • مدیریت و نظارت بر کارکنان بخش اداری

  • برنامه ریزی و نظارت بر بودجه های قراردادها، موجودی ها و تجهیزات

  • خرید، ذخیره سازی و توزیع لوازم و تجهیزات مورد نیاز واحدهای مختلف

  • نظارت بر نگهداری و تعمیر ماشین آلات، تجهیزات و...

  • اطمینان از رعایت شدن استانداردهای ایمنی و سلامت در محیط کار

  • انجام امور پرسنلی مانند امور استخدامی، امور داخل سازمانی (ترفیع، جابجایی، پاداش، تنبیه، مرخصی و...)، ارزیابی عملکرد، امور بیمه، وام و... 


اضطراب تاچه حدمفیداست؟

اضطراب تا کجا مفيد است؟

 

رابطه اضطراب با سلامت و کارايي فرد يک رابطه خطي نيست يعني افراد بايد يک حدي از اضطراب را داشته‌باشند تا کارايي خوبي داشته‌باشند و زندگي‌شان روي روال منظم باشد اما اگر اين ميزان بيشتر از يک حدي شود کارايي فرد را به کل مختل مي‌کند و بازدهي او را پايين مي‌آورد.‌ اضطراب همانند نمک غذاست يعني مقداري از آن براي بهتر شدن غذا لازم است اما زياد شدن آن مي‌تواند غذا را خراب و طعم آن را شور کند. اضطراب مفيد است چرا که افرادي که هيچ‌گونه اضطرابي ندارند راحت در خانه مي‌خوابند و هيچ‌کاري انجام نمي‌دهند اما افرادي در زندگي فعال هستند و احساس مسئوليت و وظيفه‌شناسي مي‌کنند که مقداري اضطراب دارند و درواقع همين اضطراب مثبت افراد را به فعاليت و کار وادار مي‌کند.

براي روشن‌تر شدن رابطه بين اضطراب و کارايي و خطي نبودن اين رابطه بايد گفت تا يک جايي اگر اضطراب زياد شود کارايي هم بالا مي‌رود ولي از يک جايي به بعد اگر اضطراب زياد شود در کارايي فرد اختلال به وجود مي‌آيد و به مرور کارايي او کاهش پيدا مي‌کند.

 

اضطراب مفيد را چگونه بشناسيد؟

تشخيص اينکه اضطراب ما در چه حدي است و اينکه آيا اين اضطراب مفيد است يا آثار منفي روي کار گاهي مشکل است. براي تشخيص بين اين دو حالت بهترين کار اين است که دقت کنيم ببينيم به واسطه اضطرابي که داريم کار و مسئوليتي را که در حال انجام آن هستيم خوب انجام مي‌دهيم يا نه؟ اگر خوب انجام مي‌دهيم، اضطراب ما مفيد است. مثلا براي درس خواندن مقداري اضطراب داريم و همان باعث مي‌شود بهتر درس بخوانيم و نمره بهتري بگيريم، اما اگر آن اضطراب براي ما آنقدر مشغله ذهني ايجاد مي‌کند که مدام درگيري فکري داريم و حتي دچار تپش قلب مي‌شويم، تمرکزمان را از دست مي‌دهيم و....يعني اضطرابمان بيش از اندازه شده و ديگر مفيد نيست. يا زماني که اين اضطراب باعث ايجاد ناراحتي زياد و سلب آسايش دايمي ما شود هم مشخص مي?شود که از ميزان طبيعي فراتر رفته است.

 

اضطراب افراد کمال‌گرا مثبت است يا منفي؟

برخي از افراد هميشه در کارهايشان اضطراب دارند و همين اضطراب هم موجب پيشرفت کاري‌شان مي‌شود. اين افراد کمال‌گرا هستند و معمولا از خودشان انتظار بالايي دارند و به سادگي احساس رضايت نمي‌کنند. به همين دليل هميشه درون آنها تنش و استرس وجود دارد. آنها بايد کمي انتظاراتشان را کم يا اگر مي‌توانند آن افکار مزاحم اضطراب‌آور را از ذهنشان بيرون کنند. اين افراد مدام در آينده زندگي مي‌کنند و آينده را هم بد و وحشتناک تصور مي‌کنند و بر همين اساس هم زندگي مي‌کنند در صورتي که بايد بدانند هيچ‌گاه اتفاقاتي که در ذهنشان هست پيش نخواهد آمد.

 

با اضطراب مقابله کنيم يا از آن فرار کنيم؟

هرکسي با اضطراب‌هايش به روشي برخورد مي‌کند؛ بعضي ترجيح مي‌دهند از کنار آن رد شوند. برخي سعي مي‌کنند از آن دوري يا به عبارتي فرار کنند و برخي هم ترجيح مي‌دهند با اضطراب‌هايشان رودررو شوند و با آنها مقابله کنند. اول از همه بايد گفت فرار و اجتناب از موقعيت‌هاي اضطراب‌زا نه‌تنها اضطراب را بهتر نمي‌کند بلکه آن را تشديد هم مي‌کند. انسان از هرچه فرار کند ترسش از آن بيشتر مي‌شود و به قول آن ضرب‌المثل معروف «در بلا بودن به از بيم بلاست»، يعني وقتي با ترس‌ها و اضطراب‌ها مواجه شويم، مي‌بينيم آنقدر هم که گمان مي‌کرديم ترسناک نبوده و همين اضطراب‌ها را کم مي‌کند.

 

اضطراب و استرس چه تفاوتي دارند؟

«استرس» معمولا به دو معني به کار مي‌رود؛ يک زمان به عنوان عامل ايجادکننده و محرک اضطراب از آن ياد مي‌کنيم و گاهي هم مرادمان از استرس، حالت اضطراب است. اگر بخواهيم کلي‌تر بگوييم، يکي از علائم استرس، همان حالت‌هاي اضطرابي است. يعني استرس‌ عام‌تر از اضطراب است و همان حالت فرد محسوب مي‌شود که ممکن است او را از حالت تعادل خارج کند مثلا يکي از عزيزانش فوت کند يا شرايط شغلي سختي برايش پيش بيايد يا .... حتي مي‌توان گفت اضطراب هنگامي در فرد بروز مي‌کند که شرايط استرس‌زا در زندگي او بيش از حد طول بکشد يا به‌طور مکرر رخ دهد يا دستگاه عصبي بدن نتواند به مرحله مقاومت تنيدگي پايان دهد و بدن براي مدتي طولاني همچنان بسيج باقي بماند. در اين صورت بدن فرسوده و در برابر بيماري‌هاي جسمي و رواني (مانند اضطراب) آسيب‌پذير مي‌شود.


بودجه بندی خوب

بنام خدامحورمهربانی

باسلام وعرض ادب وارادت حضورهمه بزرگواران

باتوجه به اینکه بودجه بندی ومباحث ان نقش اساسی درپایداری وپیشرفت کشور،خانواده وحتی خوداشخاص داردوباتوجه به اینکه الان زمان بودجه نویسی وبررسی وتائیدوتصویب ان توسط دولت ومجلس است بران شدیم طی دومحورمباحث بودجه بندی خوب رابررسی وتحلیل وپیشنهادات خودرابصورت راهکاربیان کنیم محوراول بیانات بنده حول بودجه بندی خوب درخانواده وزندگی شخصی خود افراداست. ومحوردوم سخنان بنده حول بودجه بندی دولت بصورت کلان دررابطه بابودجه بندی دردولت است.

اول اجازه می خواهم تعاریفی ازبودجه بندی خدمتتان ارائه کنم، باتوجه به بیان استادان گرانقدرونوشته های انهادررابطه بابودجه بندی این مواردبیان شده : بودجه ابزاری است که عملاازطریق ان کلیه برنامه هابیان میشودودررابطه بایک ضابطه کمی موردارزیابی قرارمیگیردبرنامه ریزی وکنترل دوویژگی اساسی بودجه ریزی راتشکیل میدهد. درتعریف دیگربه عنوان یک ابزاربه ان نگاه میشودکه برای طراحی فعالیت های اینده که شامل براوردهزینه هاوامثالهم هستش. درتعریف دیگری مشخص کردن نتایج موردانتظاردریک دوره زمانی مشخص هستش. ودرتعریف دیگری به عنوان صورت مالی به ان نگاه میشودکه برای رسیدن به هدف مشخص تهیه میشود. 

برای اینکه اول بنده دررابطه بابودجه بندی خانواده وشخصی می خواهم صحبت کنم تعریفی تحلیلی وقابل درک برای عموم خدمتتان عرض میکنم. بودجه وبودجه بندی درمعناوتعریف عمومی ان یعنی اینکه ماباتوجه به یک دوره معین مثلاشش ماهه یایکساله یاحتی ماهانه نیزمیتوان گفت برای رسیدن به هدف یاهدفهای معینی باتوجه به میزان درامدفعلی واینده موردنظرچه مقداربایدهزینه کنیم واین به نوعی پیش بینی است وبانام برنامه بودجه ازان میتوان یادکرد. 

بودجه بندی خوب همیشه به سودخانواده وشخص عمل میکندوافرادرامتوجه اشتباهات وکنترل هزینه هاجهت جلوگیری ازهزینه های بیهوده میگرداند.زمانی که طی یک برنامه مشخصی میزان درامدفعلی واینده خودراباتوجه به کارهایی که انجام میدهیدمتوجه نواقص موجودشده ودرپی یک برنامه ریزی درست برای تعریف نوین اززندگی وشغل خودبرمی اییدودرجهت پیشرفت ورفع نواقص وبهبودقدم برمیدارییدوهمچنین ازاسترسهای بیهوده مالی خودرامیرهانید.

برای بودجه بندی خوب بایدمشخص کنیم چه میزان درامدبرای یک دوره معین داریم،چه میزان ازان صرف هزینه های جاری زندگی وشخصی میشوندوچه مقداران برای پس اندازوطراحی برنامه هایی برای اینده میشود واین نحوه عملکردمارادرطول مدتی که مشخص کردیم رانشان میدهدونتایج خوب وبدرابصورت مشخص نمایان میسازدبودجه خوب اقتصادراپویامیسازدوامیدرابیشترمیکند. وشورواشتیاق وهیجان لازم رابرای عملکردهای بهترواثربخش تربه جریان می اندازد.

امابخش دوم صحبت بنده دررابطه بابودجه بندی دولتی است.باتوجه به اینکه تمامی بدنه کارشناسی جامعه مابه بودجه بندیهای اشتباه درسالهای اخیراذعان دارندوهمانگونه که همگان میداننداکثردرامدکشورازفروش ثروتهای ملی ومالیاتهای مردم صرف هزینه های جاری وبه عبارتی بودجه جاری دولتهاشده واین بدلیل نبودن ویاضعیف بودن دیدگاه استراتژیکی ویاکم توجهی به ان ازسوی بدنه کارشناسان واجراکنندگان ارشد جامعه بصورت کلان خودرانشان میدهد وعملامادربخشهای مهم کشوربخصوص اقتصادوبازرگانی وصنعت دارای ضعفهای متعددخودساخته هستیم.

بنظرمیرسدهرکسی امده درکوتاه مدت بیشتربه نفع گروهی وتیمی ویابادیدگاه کوتاه مدتی عمل کرده وبرای بلندمدت کارهایی که دربخشهای گوناگون شروع شده مشکلات ومسائل بزرگی برایش بوجودامده وخیلی هارابه زحمت انداخته ودربیشترمواردضررهای جبران ناپذیری بوجوداورده وبخاطرهمین لازم هستش واین خواسته مردمی که بودجه کشوروهزینه های ان بادیدبلندمدت برنامه ریزی بشه ودولتهامیتوانندخودراازچنگ هزینه های جاری که گاهابیشترازهشتاددرصدبودجه کشوررامی بلعدخودرابرهانندوبیشتربه نگاهی به اینده پراین راه هزینه کنند.

امروزه همگان میداننداکثریت بودجه کشوربه جیب کارکنان دولتی بخصوص بخش مدیریت وسرپرستی درسازمانهاگوناگون ان سرازیرمیشودوحقوق هاوپاداشهاوکارانه هاوفوق العاده های گوناگون وتحت عناوین ومواردمتفاوت به انهاپرداخت میشودواین میتوان گفت نزدیک به پنجاه درصدازبودجه جاری کشوراست باتوجه به اذعان رسانه هابیش ازسیصدوسی هزارمدیروسرپرست درسازمانهای گوناگون دولتی وجودداردوبیشتربودجه جاری درجیب انهاست واین واقعابااین درامدهای سایرافرادوحتی خیلی ازافرادهم رتبه دربخش دولتی وخصوصی به هیچ وجه همخوانی نداردواین به نوعی ستم به سایراقشارجامعه هستش.

بودجه کشورمیتواندنسبت به مسائل عمرانی سنگینی کندزیراشدیداکشورنیازمندانست وبرای اینکه به لعن ونفرین ایندگان دچارنشویم بایدازهزینه های بیخودی دربخش پرسنلی وسایرامورات جاری جلوگیری کنیم ونسبت به شکوفاکردن تولیدوخدمات ملی اقدام کنیم توجه هرچه بیشتربه بخش عمرانی وانجام کارهابه صحیح ترین شیوه هادران وباکیفیت های بالاترازحداستانداردوتوجه به تولیدوخدمات منجرب شکوفایی هرچه بیشترکشوردرزمینه های موجودواینده میگردد.

ماباپرداخت حقوقهای کهکشانی به برخیهاکه دارای اثربخش وکارایی وبهره وری لازم نیستندوهمچنین پرداخت بیشترین رقم بودجه کشوربه کارکنان وپیمانکاران شاغل دربخش دولتی خودبدست خودتورم رابیشترمیکنیم وزیادشدن تورم ارزوی قلبی دلالان ازریزودرشت که کافران نسبت به خداوندقادرهستندمی باشدزیرااین چنین افرادبادامن زدن به بحران وساختن بحران همه راوکشورراگام به گام عقب میرانندومنجرب عقب ماندگی بخصوص دربخش اقتصادی میگردندوتمامی زحمتهای انسانهای زحمتکش دربخشهای دولتی وخصوصی راکم رنگ یاازبین می برد.

اینکه مابیاییم هرسال یه مبلغی رابه عنوان جلوگیری ویاجوابگویی به تورم حاصله به حقوق کارکنان بیفزاییم این اشتباه دیگری است که صدمات زیادی ازجمله کاهش ارزش پول ملی،افزایش خودتورم،ایجادشکافهای درامدی معناداروظالمانه بین مدیران وکارکنان وسایرافرادوافزایش فقروثروت وبه طریقی فقرافرینی وورشکستگی بنگاههای اقتصادی ودرگیریهای متعددانهاباکارگرلن وهدررفتن وقت وهزینه دادگاه وکارفرما وکارگروبسیاری مسائل ریزودرشت میشود.زمانی مامی توانیم یک کشورراشکوفاکنیم که باایجاداتحاددربین مردم وخانواده هابه سرمایه گذاری پس اندازهایشان درایجادبنگاههای تولیدوخدماتی کوچک ومتوسط وبزرگ به عنوان مشاورکه ازوظایف بخشهای دولتیست فعال باشیم وانهارادرجهت شکوفایی اقتصادوبه تبع ان رفاه زندگی خودوملی هدایت کنیمنه اینکه باترساندن انهاازسرمایه گذاری دربخشهای تولیدی وخدماتی پول انهارابه بسوی بازاردلالی واحتکارونزول رهنمون کنیم وانهابه نامهای گوناگون موردکلاهبرداری قرارگیرند که اینهاهمگی دشمنی باخداست.

بجای درگیری دراختصاص بودجه به بخشهاوشهرهاواستانهاومنطقه هاکه هرکسی سعی کندخودرادرکوتاه مدت خوب جلوه دهدوبعدازان مشکلات گوناگون درهمان مناطق بوجوداید به یک برنامه درست وملی واینده نگرانه اقدام کنیم زیرااینگونه درتمام بلندمدت انجام وظایف خوب هرکسی دریادهازنده می ماندوهمگان بخاطراین احترام وسپاس خودرانثارفردمربوطه میکنند ماامیدواری ذهنهاوچشمهای خفته یابخواب زده بیدارشوندوبانگاهی عمیق وکلان ودوراندیشانه نسبت به موضوعات ومسائل اقدام کنند.

حرفهاوتحلیلهادررابطه بااین موضوعات خیلی زیاداست ولکن امیدواریم مسائل باکمک خداوندوتفکردرست  مابه راه صحیحی هدایت شوندوباعث نشویم مردم درزندگی خودمشکلات رابخاطرمنافع شخصی مان تحمل کنندباسپاس فراوان



تجارت وفروش وکسب وکار بخش پنجم

بنام خالق هستی

باسلام وعرض ارادت

درنوشته های قبلی دررابطه بامواردتجارت،بازار،فروش وکسب وکارنکات متعددی ذکرشد،دراینجابه نکات پایه ایی اشاره می کنیم که درزندگی عادی نیزکاربرددارند.بانگاهی دقیق تردرمی بابیم که همه مادرکارفروش هستیم ماهرکدام هرتوانمندی داشته باشیم بایدانراعرضه کنیم وبرای ان بازارهای مطلوب راپیداکنیم تابتوانیم بهترین وبیشترین سودراببریم حالااین توانمندی مادررابطه باتحصیلات تخصصی دررشته ایی خاص یامواردفنی یاتوانایی ارتباطی ویاهرچیزی که مرتبط باکاروزندگی وکسب وشغل ومواردمرتبط باشدوانهایی موفقترندکه نیازی راشناسایی می کنندوتشخیص میدهندودرجهت برطرف کردن ان نیازقدم برمیدارند.

یک سری نکات پایه ایی درزندگی وجوددارندکه مابه سادگی ازکنارشان ردمی شویم یابی توجهی ویاکم توجهی میکنیم که اینهااصول رفتاری هستندبرای همه انسانهااموختن ودرست بکارگرفتن انهادذموقعیتهای گوناگون باعث درجریان افتادن بهترامورمی گردندودراینجامابه برخی ازاین نکات مهم می پردازیم.

بخشی ازاداب معارفه؛۱-خوش امدگویی صمیمانه به افراد ، معرفی کردن افرادبه یکدیگرزیرااطرافیان احساس میکنندنادیده گرفته شده اند ، هنگام داست دادن لبخندزدن وتماس چشمی برقرارکردن مهم است ، اگرشرایط ایجاب کرددونفری که سرصحبتشان باهم بازشده خودراکناربکشیم.

۲-اگرشخصی اسم مارافراموش کردبالبخندخودرادوباره معرفی کنیم ، درمعارفه رسمی خودمانی رفتارنکنیم واشخاص رابااسم کوچک معرفی نکنیم ، زمان معرفی ازجایمان بلندشویم یانیم خیزشویم اگرنمی تونیم بلندبشیم عذرخواهی کنیم تابی نزاکت جلوه نکنیم.

۳-هرگزبرای دست دادن ازنوک انگشتان استفاده نکنیم ، اسم اشخاص راغلط واشتباه تلفظ نکنیم ، بااضافه کردن اقاویاخانم به اول اسم افراداحترامشان راحفظ کنیم ، هنگام خداحافظی وهنگامی که بافردبزرگترازخودمصاحبت می کنیداجازه دهیداول انهابرای دست دادن پیشقدم شوند.

اداب جلسات مصاحبه ونزاکت درمحل کار؛۱-دیرنکنیم وسروقت حاضرشویم ودرمحل باشیم ، منتظرباشیم تاازمابخواهندبنشینیم ، اگرمیزبان می نشیندسرپانایستیم وصاف بنشینیم وبه اشیاروی میزدست نزنیم وباانهابازی نکنیم تماس چشمی بامیزبان به صورت توجه کامل وهوشیاری لازم است ، باعبارات مثبت حرف بزنیم وکیف مان راروی میزنگذاریم.

۲-برازنده ومتین وموقروسنگین ومحترمانه حرف بزنیم ورفتاروحرکات ووجنات ظاهریمان بایداینهارانشان بدهد ، به مقامات بالاتروافرادبزرگتراحترام بگذاریم وانهارامقدمتربشماریم ، اگرمامیزبان هستیم دررابروی مهمانان بازکنیم وتعارف کنیم.

اداب میزبانی:۱-همه مادوست داریم بامابصورت ویژه واختصاصی رفتارشوداگرمیزبان هستیدبهترین رفتارهارابنماییدوازمیهمانان باگشاده رویی وبخوبی پذیرایی نمایید ، به تمام میهمانان یک به یک خوش امدگویی بکنیم ، اگرکسی سرزده واردمیشودباقدرشناسی وخوشرویی ازاوپذیرایی کنیم.

اداب لباس پوشیدن؛۱-درمصاحبه هامحافظه کارانه لباس بپوشید ، درهمه دادوستدهایمان بافرادمختلف برازنده باشیم ، ارایش غلیظ وزیورالات گوناگون ولباس نامناسب نشانه کم خردی،بی نزاکتی به دیگران،خودخواهی، عروسک نمایشی وشخصیت نامناسب است زیراظاهرماشخصیت ماراتداعی میکندتصویرمایابه سودمان عمل می کندیابه ضررمان.(تریسی)

بزرگان گفته اندرفتارمابهترازگفتارمان می تواندالهام بخش باشد/باین افرادمعاشرت نکنیم بنده ایم اول کسانی که اززندگی بیزارندوباهمه سرجنگ دارند،دوم انان که مداوماپشت سردیگران غیبت میکنند،سوم انان که طعنه میزنندومداوماعیب وایرادمی گیرندومنفی بافندوامواج منفی ارسال میکنند،چهارم انانکه می خواهندبرهمه چیزخودرامقدم بدارندوستم می کنند.

همه مواردی که دربالاذکرشدوبسساری موارددیگروجنات ظاهری مارامی رساندوبه موفقیتمان درعرصه های متعددزندگی کاری وشخصی کمک شایانی میکنندبی توجهی به جزئیات رفتاریمان یاکم توجهی به انهامارادرموقعیتهای اسیب دیدن قرارمیدهدودرصدموفقیتمان رادرعرصه های گوناگون کمترمیکند. باسپاس فراوان ارزومندموفقیت همگان درهمه عرصه هاهستم.



تجارت وفروش وکسب وکار بخش چهارم

بنام خدا

باسلام وعرض اردات

درمقالات پیشین دررابطه باموضوعات تجارت ،فروش وبازارصحبت کردیم وعرض شدنحوه اندیشه وتفکروبیان وگفتاراعمال ورفتارریزودرشت مادرچگونگی پیشرفت درکاروبدست اوردن مشتریان مهم است ودراین مواردمهارتهایمان رابایدبالاببریم.

اقای تریسی می گویدمابایداول کل راه راببینیم وسپس باتجهیزات مناسب حرکت کنیم . ابتدابایدبازاریابی کنیم خریدارهاوبهترین بازارهاراپیداکنیم وسپس سرمایه های خودرابفروش برسانیم .ایشان می گویندخریداربالقوه رابشناسیدتاانرژی شماصرف افرادی شودکه احتمالاخریدارخواهندبودباطرح سوالی می توان مشتری رامتقاعدکردکه اوبه محصول شمانیازدارد.

اقای روستاودوستانشون می فرمایندعناصرمهم محیط بازاریابی عبارت ازعوامل فرهنگی واجتماعی مثل فرهنگ،سطح سواد،ارزش های هسته ای یعنی باورمابه انچه خوب ومطلوب است مثل فردگرایی،رشذ وتوسعه،،، دین ومذهب،معاملات وشرایط کسب وکار،سازمانهای اجتماعی،الگوهای نهادی یعنی سیستم های خریدوتوزیع،/عوامل سیاسی ،قانونی،اقتصادی مثل دولت،مشتریان ورقباکه عناصرمهم محیطی اند،/عوامل تکنولوژیک وعوامل رقابتی مثل توجه به سهم،نقاط ضعف،برنامه ونقش رقبا مواردی اندکه فعالان عرصه های کسب وکارانهاباتحلیل انهامی توانندبرنامه های موفقیت امیزی طراحی کنند.

اقای کاتلرمی گویدبازاریابی کارامدباپژوهش اغازمیشودوپژوهش نقطه اغازین پرداختن به بازاریابی است واینکه هرجانیازی درمیان باشدفرصتی وجودداردواعتقاددارندبخش بزرگی ازهنربازاریابی کوشش درراه ساختن وپرورش نام بازرگانی فراورده است ودرگزینش نام بایدسیاست وروش جاانداختن فراورده رابایددرنظرداشت وهنرمدیریت بازاررایافتن ونگهداری مشتریان میدانند.

اقای طرقی درمقاله ایی که گرداوری کرده به مطالب مهمی دررابطه بامشتریان اشاره میکنداینکه ساختن یک زیربنای محکم مهم است،داشتن یک وجهه حرفه ایی الزامیست،پاسخگوی اعتراضات وشکایات بودن مهم است،احساس خوبی باصداوتصویربه مشتری القاکردن،صاحبان کسب کاربایدنشان بدهندباخدماتشان که مسولیت پذیرهستندواینکه مشتری ترجیح میدهداطلاعاتکالارابه زبان عامیانه بگیردنه صنعتی وایجادروابط مطلوب ونزدیک بامشتری یک مفهوم دایمیست.

باسپاس ازاختصاص لحظات ارزشمندتان 


تجارت وفروش وکسب وکار بخش سوم

بنام خدا

درمقاله های قبلی به جنبه های مختلف فروش برای شرکتهای تجاری وروشهاومشکلات وراهکارهای متفاوت پرداختیم ودراینجابه فروش وتجارت وایجادبازارمطلوب برای انواع کسب وکارها میپردازیم... اقای کاتلرعواملی رابه عنوان راهکارهای پیروزمندانه درموقعیت مدیریت بازاربرمیشمارد که عبارتنداز.. پیروزی درسایه کیفیت، خدمات بهتر، قیمت های پایین تر، داشتن سهم بزرگی ازبازار، همخوانی بانیازهای مشتری، بهبودمستمرفراورده ها، نواریها، ورودبه بازارهای پررشدوفرارفتن ازانتظارات مشتری ودلشادکردن وی، داشتن تفاوت چشمگیرازرقیبان، برگزیدن مفهوم هایی که باشرکت سازگاراست.... اقای طرقی درمقاله ایی که گرداوری کرده به نکات ارزشمندی دررابطه بامشتری مداری اشاره میکندکه دراینجاومقالات بعدی ازانهااستفاده خواهیم کرد... فروشندگان موفق نیازهای مشتری رامیشناسندوانراتبدیل به تقاضامیکنند، رضایت مشتری زمانی بدست می ایدکه مشخصه های محصول حداقل انحرافات راازانتظارات مشتریان داشته باشد، مشتریان خوب کسانی اندکه بیشترباسازمان می مانندوسهم زیادی درسوداوری ان دارندکه خریدخودشان ومعرفی به سایرین وترغیب انهابرای خریدمهمترین بخش این سوداوریست ،انواع مشتریان عبارتنداز بیست درصدی که هشتاددرصدتولیدوعرضه محصول مارامی خرند، وفاداران، به نسبت وفادارها، بی وفاها، وفاداران به رقیب، مشتریان بالقوه، انان که عکس العمل مثبت یامنفی نشان میدهند، مشتریان بالغعل، مشتریان سابق.... اقای تریسی میگویند فروشندگان باایجادانگیزه می توانندبه فروشهای مطلوب دست یابندوفروشندگان موفق نخست به انسان وسپس به فروش پرداخته اندواینکه مهارت فروش یک امراموزشی است وهمگان توانایی یادگیری انرادارندوفروش دردنیای امروزروابط مشتری وفروشنده برمبنای احترام به حقوق متقابل می باشد ایشان میگویندبجای توضیح اضافه درموردمحصولتان وکلافه کردن مشتری باچندسوال نیازمشتری راتشخیص دهیدکه چگونه می توانید باارائه محصول خودنیازاورابرطرف سازید.... وظیفه یک فروشنده درحقیقت تشخیص نیازاصلی مشتری ورفع ان، رفتارکرن بگونه ایی که عزت نفس افرادحفظ شود، ایجادجوشاداب برای خریدار، همواره مصمم وباانصاف وپیگیربودن، باژست مناسب ظاهرشدن هم درپوشش هم دررفتارهم درگفتارو... ،یادگیری روابط عمومی بالا، مورداعتمادبودن برای خریداران، داشتن هوش وذکاوت مالی، گوش کردن به شکایتهاوتلاش جهت رفع نارضایتی ها، دانستن اینکه مشتری دلیل وجودکسب وکاراست... باسپاس ازاختصاص لحظات ارزشمندتان  درسری مقالا


تجارت وفروش وکسب وکار بخش دوم

بنام خدامحورمهربانی ودانایی

 

باسلام وعرض ادب به همه عزیزان وباتشکرویژه ازاختصاص وقت ارزشمندتان. 

 

امروزه همه میدانندمداری که انسانهابرروی ان می چرخندمذاکره،تجارت وفروش است وهرکسی بهترین وبیشترین اطلاعات رادرباره این سه مقوله داشته باشدوبتوانددانسته های خودراعملیاتی کنددرزمینه هایی که انهارابکارمیگیردموفقیت های زیادی بدست می اوردوباتوجه به شرایط دنیای امروزمامجبوربه یادگیری اصول علمی درزندگی،کار،وعملیاتی کردن برنامه هایمان هستیم وهرمیزان علمی واصولی حرکت کنیم نتایج بهتری بدست می اوریم.... می خواهیم طی چندمقاله راههای مذاکره،تجارت وفروش موفق رابازبان عامیانه وبصورت کاربردی تحلیل وتشریح کنیم امیداست دوستان واستادان بانظرات وراهنماییهایشان وپیشنهاداتشان مارایاری کنندوبرای سایرین وخودمان بتوانیم مفیدومثمرثمرباشیم.... بنده بصورت قاطع وصراحتااعلام میکنم امروزه سیستم های سرمایه داری غربی وشرقی باتبلیغات رنگین ومعکوس خودشان بدنبال بهره کشی ازسایرین به نفع رفاه واسایش عده خیلی معدودی هستندبرای نمونه شماتوجه داشته باشیداکثرکتابهایی که دررابطه بااقتصادوروانشناسی کاروفعالیت ورشته های مربوطه به تلاش وکوشش فردی،فردیت طلبی،نشان دادن جوهره خویشتن به سایرین، مرفه طلبی واشرافی گری، ومواردمتعددی ازاین دست تبلیغ وتشویق میکنند وبدنبال این هستندمردم به تنهایی باسرمایه گذاری منابع خودشان ومنابع استقراضی ازموسسات مالی ویاسایرین به نفع پایدارترشدن سیستم سرمایه داری حرکت کنندزیرامیدانندشخصی که به تنهایی یاباگروه کوچک اقدام به سرمایه گذاری می کندجزشکست نتیجه ایی انتظارشان رانمیکشدحتی باداشتن اطلاعات تخصصی درکارمربوطه شکست خواهندخوردزیرابیشترازدویست سال است که اینهااینرامیدانندواینکاررامیکنندتاان عده قلیل درصدردارندگان ثروت جهانی باشند انان میداننددرکشورهای سرمایه داری ازهرده نفری که کسب وکاری راراه اندازی میکننددرپنج سال اول هشت نفرانهاورشکست میشوندواین درکشورهای ضعیف بین یک تاسه سال است که ازهرده کسب وکارهشت تای انهادریک تاسه سال اول ورشکست میشوند واین رابنده ازبیشترازده سال درتحقیقاتم به عینه دیده ام برای کسانی که دنبال کسب وکارهای فردیندقطعابدانندیک چنین نتیجه ایی دست اوردشان خواهدبود ویکی ازدونفرموفق درسال ششم تاسال دهم ورشکست میشود تنهاراهکارحفظ منابع وامکانات وسرمایه هاواستفاده بهینه ونتیجه گیری مناسب وموفقیت، ایجادکسب وکارهای تیمی است چون یک تیم قادربه شناسایی بهترین فرصتهای موجوداست وفرصتهایی که دراینده دور والان بهترین موفقیت رامیتواندداشته باشدتحلیل کرده وبهترینهارابرمیگزیندیک تیم باتوجه به تجارب واطلاعات گوناگونی که افرادش واعضایش دارندبه بهترین صورت مشکلات راحل میکنندپس تنهاراه واقعی موفقیت امروزه درتجارت کنارگذاشتن نظامهای کاری فردگرایانه است وکارکردن درائتلافهاوجمعهای خلاق وپویا وپیش رونده می باشدکه موفقیت رادربردارد.... درمقالات بعدی بصورت مفیدراهکارهای مذاکرات،تجارت وفروش موفق رابصورت مفیدوکاربردی تشریح میکنیم باسپاس موفقیت همگان راارزومندم.


تجارت وفروش وکسب وکار

بنام خداافرینشگرهستی

باسلام خدمت همه بزرگواران وعزیزان

درمقاله قبلی درموردمذاکره،فروش وتجارت موفق مطالبی کلی ارائه شددراین مقاله به چگونگی مذاکرات،فروش وتجارت موفق می پردازیم ونوع ونحوه وچرایی اینهارادراینجاومقالات بعدی بصورت علمی وکاربردی بیان میکنیم بنده درحدودهشت سال دربخش هاوواحدهای فروش انواع شرکتهاوکارخانجات تولیدوپخش کارکرده ام وبه عینه شاهدانواع مشکلات ومشکل افرینی وانواع سیستمهای ناکارامدوافرادغیرموثومسائل بسیاربغرنجی که این واحدهاباان درگیربوده اندرادیده ام

مشکلات جدی که دراین بخشهاوجودداردنبودن سوادکسب وکاروندانستن چگونگی کاردربازاروندانستن نحوه رفتاربامشتریان واستفاده ازپوششهای نامناسب وبلدنبودن نوع حرف زدن وچگونگی رفتارکردن بامشتریان 

ایجادکردن مشکلات تصنعی وواهی توسط سرپرستان ومدیران فروش باکادرفروش ومشتریان،متعهدنبودن به عهدهاومیثاق هاوقراردادها وحرف هاوقولها 

نداشتن برنامه متناسب بابازارهای مختلف نبوداستراتژی درست بازاریابی وبازارسازی وبازارگردانی ومشتری داری ،تعریف کردن خودی وبیگانه توسط مدیران ارشدومدیران عملیاتی وتبعیض قائل بودن دربین مناطق ومشتریان وکادرفروش نداشتن استراتژی تجاری روشن دربین مدیران ارشد و

فقط بدنبال فروش و سودبودن وسواستفاده ازبازاریابان ومشتریان ونتیجتاعمرهای بسیارکوتاه کسب وکارهاو زیادشدن ورشکستگی هایاتغییرشغلها پیامداینکاراست

عدم اموزش یااموزش غیراصولی وسنتی وخیلی کوتاه که واقعامهلکترین ضربات راشرکتهای ایرانی ازاین ناحیه می خورند وازتجارب ناکارامدخوددرسی نمیگیرندروشهاوروالهای سنتی وکوته بینانه راتغییرنمی دهندوازروشهای علمی وکاربردی استفاده نمی کنند یاخیلی ضعیف بکارمیگیرند

بخصوص درسازمانهای کوچک که برنامه ریزیهافردی بوده وتابع نظرات ودستورات شفاهی وتلویحی مدیریاکارفرمایاکارافرین است وبایدیادبگیرندازتمام تیم خوددربرنامه ریزیهااستفاده کنند 

بخش فروش بایداین عوامل راکامل بررسی وبهترین راهکارها وروشها رادرقبال انهاانتخاب کند اینهاعباتنداز بازارگرایی ،بازارشناسی ،بازاریابی ،بازارسازی ،بازارسنجی ،بازارداری ،بازارگردانی درغیراینصورت موفقیتهاکوتاه مدت ومقطعی خواهدبود 

واحدفروش بایدنوع تقاضاهارابشناسدوبرای ان سیاست کاری اصولی درپیش گیرد نوع تقاضاهاعبارتنداز: تقاضاهای منفی ،تقاضاهای پنهان ،تقاضاهای نزولی وفصلی وبیش ازحد ،تقاضای کامل ونبودتقاضا وتقاضای ناسالم..... مدیریت بازاراقای دکترروستاوسایرین..

دراصل مهم مذاکراتی ایجادرابطه انسانی ودوستانه وبدورازهربرخوردوتنشی جلب همکاری طرفهای مقابل وهدف رسیدن به تفاهم وتوافق پایداربایداساس مذاکرات قراربگیرد واین یک هنربرای افرادمحسوب میشودوهوشمندی ویژه ایی راطلب میکند. بنظراقای کاتلرمسولیت بنیادی بازاریابی رشددادن فراورده های برترشرکت است وبیشتروقت خودراصرف ساختن وتنظیم سطح تقاضامیکندکه باچشم انداز سه فرایندیافتن مشتریان ،نگهداری انها ،افزایش مشتریان بایدهم جهت باشد 

باسپاس ازاختصاص لحظات ارزشمندتان  درنوشته های بعدی بصورت جزی تربه بیان راههای اصولی واساسی مذاکرات وتجارت وفروش موفق خواهیم پرداخت. بنظربرایان تریسی درفروش بجای توضیح اضافه درباره محصولتان وکلافه کردن مش


مدیریت منابع انسانی 5

بنام خدا

 

باسلام وعرض ادب ووقت بخیر 

 

درنوشته های قبلی دررابطه بامدیریت منابع انسانی توضیحاتی خدمتتان ارائه شدودراین مقاله به بیان وظایف ،مسولیتها واهداف مدیریت منابع انسانی می پردازیم ودرنوشته های بعدی بصورت مفیدبه تشریح وتحلیل مهم ترین انهاخواهیم پرداخت... اقای سعادت وظایف مدیریت منابع انسانی رانظارت براستخدام،تجزیه وتحلیل مشاغل،برنامه ریزی نیروی انسانی،کارمندیابی وانتخاب بهترین کارمند،اموزش کارکنان وتربیت مدیر،طراحی سیستم ارزیابی عملکردکارکنان وطراحی سیستم حقوق ودستمزد،وساطت میان سازمان واتحادیه کارگری،رسیدگی به خواسته هاوشکایات کارکنان،طراحی سیستم بهداشت وایمنی محیط کار،ایجادانضباط میدانند ومعتقداست وظایف امورپرسنلی ستادیست وحق دخالت دراموریاقدرت دستوردهی مستقیم راندارندوتنهامشاورمدیران اجرایی وعملیاتی صفی هستندومدیران الزامی به اجرای مشاوره های انان ندارند.....اقای ارمسترانگ فعالیتهای کلیدی مدیریت منابع انسانی راطراحی سازمان وشغل،توسعه سازمانی وروابط شغلی،تامین منابع انسانی،برنامه ریزی منابع انسانی،جذب نیرو،مدیریت عملکرد،مدیریت پاداش که شامل سیستم های پرداخت،پرداخت به اندازه مشارکت،پاداش های غیرمالیست، اوبیان میکندجنبه سخت مدیریت منابع انسانی ایجادارزش افزوده ازمدیریت کارکنان وجنبه نرم ان تاکیدبرارتباطات،انگیزش،رهبری،باارزش رفتارکردن باکارکنان به عنوان دارایی شرکت ومتعهدبودن درقبال انان است... اواهداف مدیریت منابع انسانی راجذب کارکنان ماهرومتعهدوبانگیزه،طراحی سیستم های کاری باعملکردبالا،توسعه روشهای مدیریتی باتعهدبالا،روابط موثروهماهنگ بین مدیریت وکارکنان،تعادل بخشیدن وتامین نیازهای گروه ذینفع،بهبودرفاه جسمی وروانی کارکنان،امکان پذیرکردن کارگروهی، میداند...اقای دکترابطحی وظایف ومسولیتهای عمومی مدیریت منابع انسانی رابرنامه ریزی،سازماندهی،هدایت ورهبری،نظارت وکنترل میداندووظایف ومسولیتهای اختصاصی انرانیرویابی،جذب وگزینش،اموزش وتوسعه منابع انسانی،طراحی سیستم حقوق ودستمزد،شناخت استعدادها،علایق وانگیزه هاوشخصیت نیروی انسانی ازطریق ایجادارتباطات،اقدامات مربوط به نگه داری تن وروان منابع انسانی،نقل وانتقالات وجابه جایی های کارکنان،نظم وانضباط ورسیدگی به شکایات،ارزشیابی شایستگی های کارکنان،برنامه ریزی نیروی انسانی،ایجادنظم ورعایت اخلاقیات وقوانین درسازمان درکار،تامین سلامت ایمنی ورفاه کارکنان، می داندواهداف انراافزایش کارایی افراددرسازمان وکاراترکردن کارکنان،جذب نیروی کارامد،احساس مسولیت درقبال نیازهای جامعه وهدفهای سازمان ووظایف سازمانی وهدفهای شخصی کارکنان میداند.... باسپاس ازاختصاص لحظات ارزشمندتان..


مدیریت منابع انسانی 3

بنام خداافرینشگرهستی

باسلام وعرض ارادت خدمت بزرگواران

همانطورکه درمقاله قبلی عرض شدنیرویابی،جذب وگزینش ازکلیدی ترین وظایف مدیریت منابع انسانی است زیراخیلی مهم است که چه کسانی باچه خصوصیات،ویژگیها،تخصهاومهارتهایی واردسازمان شوندواگرافرادسالم واردمجموعه سازمان نشوندمشکلات زیادی وهزینه های زیادی برای سازمان به بارمی اورند.

استادابطحی می فرمایندقبل ازنیرویابی کارهایی که بایدسازمان انجام دهداین مواردهستند: تجدیدنظرکردن درکارموردنظروانتقال وظایف ومسولیتهای ان به دیگرپستهای موجود/استفاده ازاضافه کاری/واگذاری کاربه منابع خارج ازسازمان انان که توانایی،تخصص وتجربه بیشتری دارند/ می تواندنیازبه نیرویابی راازمیان بردارد. ایشان سیاست نیرویابی راازداخل سازمان یاخارج سازمان میذانند ومی فرمایندمحاسن نیرویابی ازداخل سازمان بالارفتن دانش ومهارت کارکنان،تقویت روحیه وحس وفاداری کارکنان،کاهش هزینه های نیرویابی جذب وگزینش،جلوگیری ازوردافرادناباب به سازمان وعیب این روش راجلوگیری ازورودافکارجدیدبه سازمان میدانند.

اقای دکترسعادت مشکلات ناشی ازانتخاب غلط برای سازمان راتحمل هزینه سنگین برای اموزش وتربیت کارمند،تحمل خسارات بی لیاقتی کارمند، کاهش درامدیاافزایش هزینه هادراثرناتوانی کارمنددرانجام دادن وظایف محوله به او، هزینه اخراج کارمندضعیف ویافتن جانشین برای اومی داند ایشان عوامل موثردرکارمندیابی راعوامل محیطی شامل عوامل اقتصادی -اجتماعی-تکنولوژیک وقوانین ومقررات وعوامل سازمانی شامل شهرت،جذابیت شغل،سیاستهاوخط مشی های سازمان، دخالت اتحادیه هاوهزینه کارمندیابی میدانند.

اقای ارمسترانگ درروش طبقه بندی سازمانی سه نوع استراتژی رابرای جذب بیان میکندکه درسازمانهای مدافع بهره گیری محدودازمنابع بیرونی،ارتقای کارکنان خودسازمان،اموزش گسترده واجرای یک سیستم پاداش که برانسجام درونی مبتنی باشدتاکیددارد/درسازمانهای فرصت طلب برجذب نیروازطریق بهره گیری ازتکنیکهای پیچیده گزینش وجذب نیروتاکیددارد / درسازمانهای تحلیلگربه دنبال منافع ومزایای هردونوع بالاهست متنوع وترکیبی است.

بنظربنده درسیاست جذب نیروبایدانعطاف پذیرترعمل کردزیرانمی توان همه متغیرهارادران سنجیدوبایدبه افرادبعدازگزینششان امکان شکوفایی شان درسازمان رادادزیرابه نفع سازمان وبه سودخودکارمنداست والبته ازهمه مزایای روشهای نیرویابی وجذب وگزینش نیزاستفاده 


مدیریت منابع انسانی 2

بنام خدا

باسلام وعرض ادب

دراین نوشته بصورت کوتاه به تفاوتهاوشباهتهای مدیریت منابع انسانی ومدیریت کارکنان می پردازیم 

شباهتها،استراتژیهای مدیریت درهردوبرگرفته ازاستراتژی کل شرکت است هردومدیران صف رامسول مدیریت واداره کارکنان میدانند.مدیریت عملکرد،اموزش،توسعه وپرورش مدیریت،پاداشها، بهره میگیرند وهردوبه برقراری ارتباط بین کارکنان درقالب یک سیستم تاکیدخاص دارند.هردویکی ازوظایف اصلی اشان هماهنگ کردن کارکنان بانیازهای درحال تغییرسازمان است،هردوارزش یکسان برای انتخاب وتجزیه وتحلیل شایستگی ها،ارزشهای هردومثل لزوم احترام بفرد،ایجادتعادل بین نیازهای فردی وسازمانی وپرورش کارکنان یکسانند،

تنهااستراتژی منابع انسانی بیان وابرازملموس واشکارارزشهاواجرای انهاست.بااین توصیفات امیدواریم مدیران عالی بین مدیریت منابع انسانی رویکردخودراباتوجه به سازمانشان درست انتخاب کنند.تفاوتها:مدیریت منابع انسانی براهمیت مدیران ارشدتاکیدمیکندولی مدیریت کارکنان بدنبال توسعه سازمانی وافکارشادی نگربرمسائل اجتماعی وروان شناسی مربوط به ان بدبین است.درمدیریت کارکنان هدف غیرمدیرانندولی درمدیریت منابع انسانی خودمدیران هدف هستند،مدیریت منابع انسانی برعهده مدیران صف است ولی مدیریت کارکنان به دنبال تاثیرگذاری برمدیران صف است 



مدیریت منابع انسانی دوم

بنام خدامحورمهربانی

باسلام وعرض ادب خدمت همه بزرگواران

درمقالات قبلی شمارابامدیریت منابع انسانی ووظایف ومسولیتهای ان اشناکردیم ودراینجابه یکی ازوظایف ان که عبارت ازنیرویابی،جذب وگزینش کارکنان موردنیازبخشهای مختلف سازمان است ونیازمنداطلاعات تخصصی دراین باره بوده می پردازیم.

اقای سعادت میزان کارمندیابی رااینگونه بیان میکنندکه سازمان بزرگترکارمندیابی گسترده تر،مکان جغرافیایی سازمان،میزان حقوق،محیط وشرایط کاردرکارمندیابی نقش دارندوسازمانی که درحال رشدباشدنیازبه کارمندداردوکارمندیابی یعنی تشویق افرادواجدشرایط برای داوطلبی احرازشغل درسازمان ازنظرایشان است وبیان میکنندفرایندانتخاب براساس ضوابط ومعیارهایی است که برای احرازشغل معین گردیده ودرگزینش افرادارزیابی وازمیان انهاکسانیکه بیشترین شایستگی رادارندبرگزیده میشوند.

اقای دکترابطحی علت نیرویابی درسازمان راتوسعه اهداف سازمان یاضایعات پرسنلی ازقبیل فوت وبازنشستگی واخراج وغیره بیان میکنندونیرویابی وجذب وگزینش راروشی برای جایگزین کردن مهارت ازدست رفته سازمان وایجادمهارتهای جدیدوقابلیتهای موردنیازبرای رسیدن به هدفهای اینده سازمان میدانندونیرویابی رایافتن وجذب متقاضیان شغلی واجدشرایط برای استخدام درسازمان بیان میکنندوجذب راجلب نظرافرادبرای استخدام برای استخدام درسازمان وگزینش راتشخیص ومقایسه شرایط متقاضیان شغلی باشرایط احرازمشاغل بمنظورانتخاب بهترین نامزدبرای تصدی شغل موردنظربیان میکنند.

اقای ارمسترانگ جذب کارکنان موردنیازسازمان وحفظ کردن انهاواستفاده کاراوموثرازانهارابخش کلیدی مدیریت منابع انسانی میدانندوبیان میکنندمدیریت منابع انسانی تاکیدبیشتربرروی جذب کارکنانی دارندکه دیدگاههاورفتارهایشان بادیدگاههاوتفکرات وباورهای مدیران همخوان است دارددرحالیکه دراستراتژی جذب سازمانهای خلاق وسازگارنیازمندکارکنانی ناسازگاراست تابتوانندسیستم راتکان دهندوکلنی متشکل ازافرادهمرنگ باعث ناکارامدی سازمان میشود. 

همانگونه که ازدیدگاه استادان بیان شدنیرویابی جذب وگزینش ازوظایف کلیدی مدیریت منابع انسانیست وبایدبدقت متناسب باقوانین سازمان نسبت به اینکاراقدام کنندالبته درمقاله بعدی بیشتراین موضوع راتشریح خواهیم کردوچگونگ


مدیریت منابع انسانی چهارم

بنام خدا

  

باسلام وعرض ادب وارادت

 

درمقالات کوتاه قبلی دررابطه بامنابع انسانی ووظایف ومسولیتهای این مدیران وهمچنین درموردنیرویابی وجذب وگزینش توضیحاتی ارائه شددرادامه بیشتردررابطه باوظایف ومسولیتهای این رشته واین شغل اشنا میشویم.

 

ازوظایف مهم مدیرمنابع انسانی تجزیه وطراحی وطبقه بندی مشاغل است که این وظیفه قبل ازایجادکسب وکاریادرحین راه اندازی کسب وکاریاهمزمان بافعالیت کسب وکارانجام میشود.

 

تجزیه شغل ازدیدگاه استادابطحی عبارت است ازمطالعه وبررسی یک شغل بمنظورپی بردن به ماهیت ان شغل وویژگیهای لازم برای انجام دادن موفقیت امیزان شغل وتعیین شرایط احرازان ازنظردانش ،مهارت ونوع رفتاراست که بایدبه سه سوال مهم پاسخ داداول اینکه اجزاوعناصرتشکیل دهنده شغل چیست؟ دوم اینکه کارهارابایدچگونه انجام داد؟ سوم اینمه شاغل ازنظردانش ومهارت ورفتاربایدچگونه باشد.

 

اقای دکترسعادت تجزیه شغل رااینگونه بیان میکنندکه باتجزیه وتحلیل شغل معلوم میشودکه هرشغل چه وظایفی راداردوبرای احرازوانجام شایسته ان چه مهارتهاودانش هاوتواناییهایی لازم است. وکاربردتجزیه وتحلیل شغل رادرکارمندیابی وانتخاب وانتصاب کارمند،اموزش،ایمنی،عملکرد،حقوق ودستمزد وطراحی شغل،برنامه ریزی نیروی انسانی وتحقیق وپژوهش وتنظیم قوانین ومقررات استخدامی باارزش میدانند. 

 

خانم برومندبیان میکنندیک طراحی شغل مناسب اثرمثبت روی رضایت کارکنان وکیفیت انجام کارداردواکنون طراحی شغل همراه باکیفیت زندگی کاری توسعه یافته وبه عنوان یک مساله اجتماعی مطرح استوهدف ازطراحی شغل امروزه کاهش فشارهای عصبی ناشی ازکار،افزایش انگیزش کارکنان رضایت شغلی افراد،افزایش بهره وری است تاسازمان به نحوموثرتری دربازاررقابت جهانی دوام وقوام داشته باشدوموفق ظاهرشود.

 

همانگونه که اززبان وقلم استادان بیان شدتجزیه وتحلیل وطراحی شغل ازموضوعات مهم درارتباط باکارکردافراددرسازمان وایجادشغلهای بامفهوم ودارای بازده مناسب است که مدیرمنابع انسانی به کمک سایرمدیران ارشدومشاوران به این کاراقدام میکندتابتواندشغلی راایجادکندکه هم کارمندوهم سازمان راراضی وبه هدفش برساند.

 

درنوشته بعدی بیشتردررابطه بااین موضوع صحبت میکنیم موفق وپیروزباشید. باسپاس فراوان.

 


نکاتی درموردتبلیغات

بنام خدا

 

باسلام وعرض ادب 

 

نکاتی که درموردتبلیغات طبق تحقیقات برای فعالان امورمالی،بازاروسرمایه نتیجه گیری شده ومیتواندتوجه به اینهارونق کسب وکاررادرپی داشته باشد رابصورت خلاصه ومفیدخدمتتان بیان میکنم....

 

یکی ازمهمترین گامهادرهربرنامه تبلیغاتی ارزیابی اثارتبلیغات است وارتباطی که این تبلیغات بااهداف سازمان دارد...

 

تغییرات دربودجه تبلیغاتی،شکل ومحتوای پیام هاونوع رسانه هاوکانال های ارتباطی وحتی زمان وشرایط اجرای تبلیغ منجرب تبلیغات مفیدوموثرخواهدشد....

 

براساس تئوری اقتصادکلاسیک هادرشرایط رقابت کامل تبلیغات هزینه ایی پوچ وبیهوده است وتاثیری درسوداوری بنگاه نداردزیرافروشنده بامنحنی تقاضای ثابت روبروست....

 

درتئوری اقتصادمدرن سه نظریه وجوددارد: اول ، تبلیغات تشویقی که برای نشان دادن تمایزمحصول ونام تجاری استفاده میشود. دوم ، تبلیغات اگاهی دهنده که برای نشان دادن کیفیت خدمات ومحصگلات استفاده میشود. سوم ، تبلیغات مکمل که برای محصولات یاخدمات موردنظرتکمیل کننده استفاده میشود.....

 

براساس تئوری u وارونه حجم تبلیغات بایدهمچنان که ساختاربازارازرقابت محض به رقابت انحصاری تغییرمیکندافزایش می یابد....

 

تبلیغات سوددهی بهمراه داردوبین هزینه های تبلیغات وسوداوری رابطه مستقیمی وجوددارددرتمرکزبازاریعنی بازارانحصاری یاشبه انحصاری سودسازمان فعال بیشتراست....

 

 تبلیغات درکنارتصویرسازی درست ازسازمان وکیفیت ادراک شده توسط مشتریان ورضایتمندی انهاازعوامل موثربه وفاداری به برندیامارک مربوطه هست...

 

باسپاس فراوان موفقیتتان راارزومندم.


سه رویکردTQM,BPR,LO سوم

بنام خدا

باسلام وعرض ادب خدمت همه بزرگواران 

سه رویکردمدیریت کیفیت جامع،مهندسی مجدد،سازمانهای یادگیرنده که برای مدیریت سازمانهاارائه شده نگرشهای نوین هستش وبیشترازدودهه است که درسازمانهای پیشروودرصدرازبرنامه های مفیدانهااستفاده میشوداین سه رویکرددرجاهایی باهم شبیه ودریکسری نگرشهامتفاوت وگاهی برعکس همدیگرندکه ماتعدادی ازاینهارادرمقالات قبلی خدمتتان بیان کردیم.

مدیریت کیفیت فراگیردوعامل مشتری وتامین کننده رابسیارپراهمیت تلقی میکندونقش فعال مشتری درفرایندبهبودکیفیت فراگیردراجرای پیمایش مشتری،تحلیل نیازهای مشتری ونظام استقرارکیفیت راتشکیل میدهدوتوجه به تامین کننده ابزاری رابرای ارتقای تمایل سازمان به داشتن تامین کنندگان مطمئن نشان میدهدزیراازاین طریق اهداف سازمان برای تولیدفراورده باکیفیت تامین میشوداین نگرش برارتباطات اجزای سازمان بایکدیگرتاکیددارد.

اقای دکترحسینی بازمهندسی راعبارت ازتغییروتحولات بنیادی واساسی دراندیشه،تفکر،نگرش،فرهنگ،مدیریت،طراحی ساختار،شغل،روشها،فرایندهای تولیدوعملیات جهت حذف معایب واصلاح انقلابی میداندوهدف بهبوددرکیفیت فرایند،طراحی،محصول وخدمات وارتقابهره وری است مهندسی مجددعبارت ازطراحی مجددوبنیادی فرایندهای کسب وکاربرای دست یابی به منافع عمده درهزینه،خدمات وزمان است.

اقای دکترمقدم وخانم بهشتی فرسازمانهای یادگیرنده راسازمانهای مطلوب میدانندومی فرماینددراین سازمانهامسولیت پذیری،اموختن ازتجربه ها،پذیرش ریسک،احساس رضایت ازدرسهای اموخته شده،برخورداری ازانعطاف پذیری،توسعه دادن توانایی وظرفیت،یادگیری دغدغه همگانی وهمیشگی،تواضع دریادگیری وسخاوت دراموزش،حل مساله،استفاده ازتمام توان درمسیرهای منحصربه فرد،شناسایی وتامین نیازهای جدید،مدیریت صحیح منابع انسانی وبسیاری موارددیگررابرای این سازمانهامیشمارندکه درمقالات بعدی بیان خواهیم کرد.

باسپاس ازاختصاص لحظات ارزشمندتان موفقیتتان راارزومندم


سه رویکردTQM,BPR,LO دوم

بنام خدا

درمقاله پیشین به تعدادی ازتفاوتهاوشباهتهای مدیریت کیفیت جامع وبازمهندسی فرایندهای کاری گسازمانهای یادگیرنده به عنوان رویکردهایی که تقریباطی دودهه گذشته موفقیتهای زیادی برای سازمانهای مختلف داشته خدمتتان بیان کردیم ودراین نوشته به بخش دیگری ازاین مباحث می پردازیم..... 

سازمان یادگیرنده درنتیجه یادگیری سازمانی وتغییررفتارکارکنان بوجودمی اید... رویکردمدیریت کیفیت فراگیروبازمهندسی فرایندهای کاری ناظربرتغییرات فرهنگ سازمانیست... سازمانهای یادگیرنده ومدیریت کیفیت فراگیربرنقش توسعه منابع سازمانی تاکیددارندوهردورویکردبه کارتیمی،دیذگاه سیستمی، سازگاری بامحیط وتوانایی یادگیری تاکیددارند... اصول ومفاهیم مدیریت کیفیت فراگیرازایجادتحول سازمان به سمت سازمان یادگیرنده حمایت میکند... 

هرسه رویکردسازمان رانظامی بازمی بینندودتعامل بامحیط پیچیده،متغیروپویامیدانندوباتوجه به اینهابه ارائه طریقی برای تحول واداره سازمان میپردازند..... 

مدیریت کیفیت فراگیرسازمان رانظامی بازمیداندکه برای خدمت به مشتریان طراحی شده است وبرای براورده ساختن نیازهای مشتریان سازمان بایدنظامهایش رابهبودبخشد... بازمهندسی فرایندهای کاری سازمان رانظامی بازمیداندکه هدفش ایجادارزش افزوده به مشتریان وخدمت گیرندگان ان است توجه وتاکیدان برستاده ونتایجی که عایدمشتریان وخدمت گیرندگان میشوداست...

پویایی نظامهابه عنوان مهمترین قاعده برای تحول به سمت سازمان یادگیرنده است ومهمترین عامل بازدارنده برای یادگیری سازمانی کمبودنگرش سیستمی،غرق شدن دروقایع روزمره سازمان بجای کل نگری گدرک نکردن اثرهراقدام درطول زمان است... مدیریت کیفیت فراگیربرارتباط اجزای سازمان بایکدیگرتاکیدداردبازمهندسی بریکپارچگی فرایندهای کاری تاکیددارد...... باسپاس ازاختصاص لحظات ارزشمندتان درنوشته های بعدی بیشتربه تشریح این سه رویکردخواهیم پرداخت موفق وپیروزباشید.


سه رویکردTQM,BPR,LO اول

بنام خدا

باسلام وعرض ادب حضوربزرگواران

درطی چندمقاله درباره مزیتها،معایب وتفاوتهاوشباهتهای مدیریت کیفیت جامع TQM وبازمهندسی مجددفرایندهای کاری BPR وسازمانهای یادگیرندهLO بصورت مفیدوکوتاه صحبت خواهیم کردواطلاعات خوبی ارائه میکنیم.... بازمهندسی فرایندهای کاری دومتغیرمحیطی مشتری وفناوری رادارای اهمیت ویژه ای میداند... درفناوری جدیداطلاعات بدست اوردن اطلاعات وسیعتروسریعترواسانترازکیفیت فراورده وخدمات دردوره کنونی توسط مشتری براحتی انجام میشود.. پیشرفت فناوری موجب بهره وری بیشتر،هزسنه کمتر،عرضه بیش ازتقاضاوچرخه کوتاه عمرتولیدات شده است... سازمان یادگیرنده باتکیه بردانش خودمتغیرهای اصلی محیطی راشناسایی وباانهاسازگارمیشودیابرانهااثرمیگذارد... مدیران محلی معمولادارای اطلاعات بهنگام درباره علایق مشتریان،اقدامات رقبا،وروندهای موجوددربازارهاهستندودرنتیجه برای راهبری سازگاری که لازمه تغییرات است ازصلاحیت بیشتری برخوردارند... اهمیت وتوجه به توسعه منابع انسانی دردیدگاه مدیریت کیفیت جامع وسازمانهای یادگیرنده بسیارزیاداست وتوانمندسازی که یکی ازاصول مهم این دودیدگاه است وبه معنی توسعه رهبری تاسطوح پایین ترسازمان است واین توسعه نیازبه اموزش دارد... نگرش هرسه رویکرددرزمینه مدیریت متفاوت بامکاتب کلاسیک است ، مدیریت نقش رهبری سازمان وهدایت تیم هاوگروههای کاری راداردوبجای تمرکزدرامربرنامه ریزی وتصمیم گیری توجه ویژه به تامین منابع وانتقال ان به سازمان برای کمک به تیم هاوگروههای سازماندهی شده وهماهنگی انهابایکدیگردارد.... باسپاس ازاختصاص لحظات ارزشمندتان  درسری مقالات بعدبیشتربه مزیتها وتفاوتهاوشباهتهای این سه رویکردمی پردازیم.


برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

باسلام وعرض ارادت میخواهیم درموردبرنامه ریزی استراتژیک مطالبی علمی کاربردی عنوان کنیم که سازمانها،مدیران،تجاروکلیه مردم میتواننداستفاده کنند.. اول به تعریف برنامه ریزی بعدبه تعریف برنامه ریزی استراتژیک می پردازیم.. برنامه ریزی عبارت است ازتعیین هدف یافتن وساختن راه وصول به ان وتصمیم گیری درمورداینکه چه کارهایی بایدانجام گیردوتجسم وطراحر وضعیت مطلوب دراینده ویافتن وساختن راههایی که رسیدن به هنرافراهم اورد ویااینگونه هم تعریف میکنندتصمیم گیری درمورداینده اینکه دراینده چه کار یاکارهایی میخواهیم انجام دهیم... برنامه ریزی استراتژیک یاجامع فرایندیست درجهت تجهیزمنابع ووحدت بخشدن به تلاشهای مان برای نیل به اهداف ورسالتهای بلندمدت مان تعریف میکنند(اقای دکترالوانی کتاب تئوریهای مدیریت). درتعریف فرایندانراروابط علت ومعلولی وبهم پیوسته عمل نیروهای معینی درطول زمان می دانند وبرنامه ریزی رافرایندی میدانندکه دران فعالیتهای مربوط به اینده،زمان اجرای فعالیتها،تخصیص بودجه وتقسیم کارمشخص میشودکه برمبنای پیش بینی کی وکیفی قراردارد(مبانی مدیری صنعتی).. برخی ازاستراتژیهادرسازمان عبارتندازمدیریت مواد،طرح،سازمان چابک،رهبری هزینه،تفکیک یاتمایز،تمرکزومتمائزسازی وغیره(مبانی مدیریت صنعتی).. برای تحول استراتژی خلاقانه وبرای نگرانی ازرقبااستراتژی اینده نگری لازم است(استراتژی اثربخش)...اجرایی کردن برنامه ریزی استراتژیک عبارتندازطرح ریزی کارهاشامل تعریف،تهیه طرحهاوپروژه هاوذکرجدول زمانبندی استراتژیک توسط واحدهاوذکرمنابع است.مسولیت برنامه ریزی استراتژیک بایدبرعهده هرقسمتی باشدکه پاسخگوی انجام کاراست.. خصوصیات برنامه ریزی استراتژیک انعکاسی ازارزشهای حاکم برجامعه است،معطوف به پرسشهای اصلی واساسی سازمان است،دارای دیددرازمدت واینده بین هستش،دربرگیرنده برنامه های عملیاتی است،امکانات ومحدودیپهای بیرونی ودرونی رامدنظرقرارمیدهد،براثربخشی تاکیددارد،منعطف ومتناسب باتغییرات هستش،روشی نوتازه هستش،وحدت دهنده تلاشهابرای نیل به اهداف ورسالتهای بلندمدت است،منجرب کارکردبهترومناسبتربه محیط است(اقای دکترالوانی واقای دکتررضایی)... باسپاس  موفقیت درسطح عالی برای همگان باتوفیق الهی ارزومندم...


استراتژیهای اساسی

بنام خداخالق زیبایی ها

باسلام وعرض ارادت دربخش چهارم به استراتژیهای اساسی می پردازیم...

داشتن حس استراتژیک بوضوح وروشنی وفراموش نکردن تصویراستراتژیک برای همه بخصوص مدیران وکارفرمایان وکارافرینان لازم وضروریست..

مقایسه ایی که سازمان بین مهارتهاومنابع داخلی وفرصت هاوریسک هامی نماید.. استراتژیها:استراتژی stکاهش دادن اثرات ناشی ازتهدیدات موجوددرمحیط خارج بااستفاده ازنقاط قوت سازمان است. استراتژی wo:بهبودبخشیدن به نقاط ضعف داخلی بابهره برداری ازفرصت های موجوداست. استراتژیso بهره برداری ازفرصت هار خارجی بااستفاده ازنقاط قوت داخلی است. استراتژی wt داشتن حالت تدافعی است وهدف کم کردن نقاط ضعف داخلی وپرهیزازتهدیدات ناشی ازمحیط خارجی است؛ماتریس ارزیابی موقعیت واقدام استراتژیک دارای چهاراستراتژی تهاجمی،محافظه کارانه،تدافعی ورقابتی است که باانتخاب متغیرهایی که معرف توان مالی ،مزیت رقابتی،ثبات محیط،توان صنعت ونمره دادن به انهاشروع میشود.. درماتریس گروه مشاورین بستنbcg, واحدکسب وکاراستراتژیک یکی ازواجدهای مجزای شرکت است که دارار ماموریت وهدفهای مخصوص بخوداست ومیتواندبدون توجه به سایرفعالیتهای شرکت برای خودبرنامه ریزی کند.. روشهای تصمیم گیری استراتژیک، روش کارافرینانه استراتژی توسط مدیران ارشداتخاذمیشودتمرکزروی فرصتها وبعدمشکلات قرارمی گیرد، روش انطباقی که برای فرصت های جدیداست ارائه راه حل واکنشی است، روش برنامه ریزی که بصورت جمع اوری وتحلیل اطلاعات وتدوین استراتژیهار معقول وانتخاب بهترین انهاست.... اساس برنامه ریزی استراتژیک جمع اوری اطلاعات زمان بندی شده وکامل است. اجزای مهم جهت گیری استراتژیک بیانیه ماموریت،چشم انداز،بیانیه ارزشهاواصول اخلاقی،فرضیات درموردشرایط،استراتژیهاهستند.. اجرایی کردن برنامه ریزی استراتژیک عبارت ازطرح ریزی کارهاشامل تعریف،تهیه طرحهاوپروژه ها وذکرجدول زمانبندی استراتژیک توسط واحدهاوذکرمنابع است.. دومحصول طراحی استراتژیک شامل طرحهای عملکردشامل نتایج موردانتظاروتعهدات وکارهای بودجه داراست،وتوافق نامه عملکردشامل توقعات طرفین قراردادوروابط است... ماتریس استراتژی اصلی برپای دوبعدشامل موضع رقابتی ورشدبازاراست که دررشدبازار،استراتژیهای توسعه بازار،رسوخ دربازار،توسعه محصول ویکپارچگی بیشترمدنظراست ودررشدکندبازار،تنوع همگون،یاافقی یاناهمگون یاواگذاری وانحلال مدنظراست.. برنامه ریزی استراتژیک بایدبه عنوان یک فرصت مداوم درنظرگرفته شودوفرایندی که سازمان راازهرجهت هدایت میکند،انتخاب استراتژیهای صحیح وپرورش تفکراستراتژیک است... باسپاس تنظیم شده باکمک کتب استراتژری اقای فرداردیوید وسازمانهای یادگیرنده خانم ملیکه بهشتی فرودیگران...


استراتژی دربخشهای گوناگون

بنام خالق هستی ویکتاافرینشگروجود

باسلام وعرض ارادت وسپاس فراوان ازعنایت عزیزان

دربخش سوم استراتژی دربخشهای گوناگون می پردازیم انچه که امروزه اکثرمدیران وکارافرینان ونظریه پردازان بران تاکیددارندداشتن استراتژی دربخشهای گوناگون کسب وکاروزندگی است یعنی به زبان ساده داشتن دیدی عمیق نسبت به اینده های دورتروتعریف هدف وچشم اندازوچگونگی وچرایی رسیدن به انهاومکتوب کردن وبررسی چندین باره انهاوتعریف نحوه حرکت وبرنامه ریزی کردن درمورداستراتژیهاکه قبلاتعاریف استراتژی وبرنامه ریزی وبرنامه ریزی استراتژیک واهداف استراتژیک رااززبان اساتیدعرض کرده ایم... امااستراتژیهادربخشهای گوناگون؟ استراتژیهای متمرکز،شامل توسعه بازاریعنی عرضه خدمات ومحصولات کنونی به مناطق جفرافیایی جدید،استراتژی تنوع همگون که شرکت تلاش میکندمحصولات وخدمات جدیدولی مرتبط باخدمات ومحصولات وخدمات کنونی خودبیفزاید(کتاب مدیریت استراتژیک،اقای فرد.ار.دیوید). بازاریابی نقش گسترده ایی درفرایندبرنامه ریزی استراتژیک شرکتهاایفامیکندکه شامل هشت مرحله،اول،تعریف فلسفه وجودی واحدها؟دوم،تجزیه وتحلیل فرصتهاوتهدیدهای بیرون مثل اوضاع اقتصادی اجتماعی، سنجش جذابیت فرصتهاوجدی بودن تهدیدها؟سوم،تحلیل محیط داخلی نقاط قوت وضعف مثل مالی وسوداوری،بازاریابی،تولید،سازمان؟چهارم،تعیین اهداف واقع گرامثل نحوه رشدفروش؟پنجم،تدوین استراتژی مثل رهبری درهزینه؟ششم،تدوین برنامه یعنی نحوه ونوع حرکت؟هفتم،اجرا،هشتم،بازخوروکنترل،(کتاب بازاریابی ومدیریت بازارروستاودیگران)؛ً... برخی ازاستراتژیهای تولیدی صنعتی،استراتژی محصول که تولیدمحصول جدیداست،تکنولوژی که مهندسی مجددیعنی بازسازی وطراحی نوین فرایندها،،، ومدیریت موادطرح،سازمان‌چابک،رهبری هزینه،تفکیک یاتمایز،تمرکزوغیره(کتاب مبانی مدیریت صنعتی،اقای دکترروح الله حسینی)،برای استراتژی یادگیری سازمانی ،حمایت مدیریت،جومشارکتی،پاداش دادن به یادگیری،ریسک پذیری،ارتباطات صحیح،ایجادفضاوزمان برای یادگیری،یادگیری پویاومستمروحل مشکلات مربوط به یادگیریست،(کتاب سازمانهای یادگیرنده،) خلاصه اینکه برای موفقیت دربخشهای مختلف بدون داشتن برنامه بلندمدت واینکه فعالیتهاباتوجه به چه چیزهایی؟وبکجامی خواهدهدایت شود؟وچگونه این هدایت ورهبری اونجام گیرد؟هرحرکتی جزیک نتیجه اشتباه چیزدیگری نخواهدداشت... پس بایدبه چرایی وچگونگی بابررسی وتحقیق وتلیل هرچه بیشتردرتمام جوانب زندگی فردی وشغلی جوابگوباشیم.باتشکر


خلاقیت ونواوری۱

به نام یزدان پاک

 

باسلام وعرض ادب خدمت همه بزرگواران

 

می خواهیم درنوشته ایی مفیدوموثربه تشریح وتحلیل خلاقیت ونواوری بپردازیم ببینیم خلاقیت 

 

نواوری چیست؟چگونه بوجودمی اید؟وچه کسانی خلاق ونواورند؟ همانگونه که استحضارداریید 

 

امروزه به واقع درتمامی عرصه های زندگی وکاربشرنیازمندموضوعات جدید وراهکارهای جدیدبرای 

 

مسائل جدیدی است چون شرایطی بوجودمی ایدیاموضوعات ومسائلی بوجودمی ایندکه تجربه و

 

اطلاعات فعلی جوابگوی حل ونیازاینهانیست اینجاست که خلاقیت ونواوری مطرح میشود.... 

 

درتعریف خلاقیت ونواوری:خلاقیت ایجادیک فکریااندیشه نواست ونواوری عملی وکاربردی 

 

ساختن اندیشه وفکرنواست(اقای دکترالوانی کتاب تئوریهای مدیریت)...نواوری بکارگرفتن تفکر 

 

حاصل ازخلاقیت راگویندنواوری نتیجه خلاقیت است(اقای دکتررضائیان کتاب نظریه های مدیریت)

 

موانع خلاقیت، عدم اعتمادبه نفس،ترس ازانتقادوشکست،تمایل به همرنگی وهمگونی،عدم تمرکز

 

ذهنی...(رضائیان). افرادراازنظرخلاقیت به چنددسته میتوان تقسیم کرد کسانی که بسیارخلاق و

 

نواورندوهمگام ومنطبق باتغییرات محیطی اند. کسانی که خلاقیت ونواوری درانهاضعیف است 

 

بصورت محافظه کارانه وسنتی وغریزی وبدون تحلیل عمل میکنند. کسانی که به تغییرتوجه دارند

 

ولی خلاق نیستند ودرمقابل تغییرات مقلدانه عمل میکنند. کسانی که خلاق هستندولی ایده هایشان 

 

راعملی نمیکنندیعنی نواورنیستند. خلاقیت درموردموضوعات مسائل ازدیداقای رضائیان یعنی 

 

درگیری عمیق ذهن بایک مساله وتجسم وواضح کردن ان ،جرح وتعدیل ان،شناسایی وکشف ان ،

 

حذف وترکیبب واقعیتهابرای روشن شدن فکروبوجودامدن ایده جدید...ازدیدخانم برومندخلاقیت 

 

دریک جوپویاومستعدومتحول رشدمیکندکه بایدفرایندخلاق رادرک کرد،افرادخلاق راگزینش کرد،

 

رفتارخلاق راتحریک کردوجومناسب برای پرورش خلاقیت راایجادکرد این مختص سازمانهاست و

 

معتقدندخلاقیت به تنهایی نمی توانداثربخش یعنی درستترین کارباشدوبایدکاربردی گردد تانتیجه 

 

دهد...(کتاب رفتارسازمانی). درجه موثربودن خلاقیت به بازده فکری وپشتکاردرخلاقیت بستگی دارد

 

(اقای الوانی)... باسپاس دربخش بعدبه ویژگیهای افرادخلاق می پردازیم وفنون خلاقیت ونواوری را

 

مطرح میکنیم موفق باشید...

 

 


سی ارام

سی ار ام چیست؟

CRM مخفف کلمات Customer Relationship Management به معنی مدیریت روابط با مشتری است. یک استراتژی است که برای کسب آگاهی بیشتر در مورد نیازها و رفتار مشتریان برای ارتباط بیشتر با آنان استفاده می شود.روابط خوب با مشتری رمز موفقیت در تجارت و کسب و کار می باشد. CRM حاوی اجزاء تکنولوژیکی زیادی می باشد ولی تفکر در مورد شرایط تکنولوژیکیCRM اشتباه است .مناسب ترین راه شناخت CRM فرآیندی است که به جمع آوری تمامی اطلاعات در مورد مشتریان ، فروش،تاثیر بازاریابی، واکنشها و رفتار بازار در کنار هم کمک می کند.

● هدف CRM چیست ؟

کارCRM کمک به تجارت در زمینه استفاده از تکنولوژی و منابع انسانی برای درک رفتار مشتریان و ارزش این مشتریان می باشد.اگر به شکل واقعی اجرا شود یک کسب و کار یا تجارت می تواند:

▪ خدمات بهتری به مشتری ارائه کند

▪ مراکز گویا را تاثیرپذیرتر کند

▪ فروش محصولات را تا حد زیادی موثرتر کند

▪ به پرسنل فروش برای زودتر معامله کردن (زودتر فروختن ) کمک کند

▪ فرآیندهای فروش و بازاریابی را ساده تر کند

▪ مشتریهای جدید بیافریند

▪ درآمدهای مشتری را افزایش دهد

 

چرا مدیریت ارتباط با مشتری؟ مگر ما نمی‌دانستیم کالاها یا خدماتمان را برای مشتری ایجاد می‌کنیم؟ مگر تاکنون مشتریان را نمی‌شناختیم؟ به چه علت باید موضوع ارتباطات با مشتری مطرح باشد؟ مگر مشکلی در بازاریابی یا فروش ما به وجود آمده که باید ما هم خود را گرفتار چنین موضوعاتی کنیم؟ آنانی که به این مقوله پرداخته‌اند، در معرض رقابت و در بازار جهانی فعالیت داشته‌اند، ما که در آن شرایط نیستیم؛ چرا باید بی‌جهت هزینه کنیم و خود را به درد سر بیندازیم. در این شرایط ما موضوعات مهم‌تری نیز برای توجه داریم؛ از جمله، وضعیت مالی و نقدینگی شرکت، مسائل نیروی انسانی، تولید و مسائل اجرایی آن که اساس حیات شرکت را تشکیل می‌دهد. بحث CRM از کجا آمده که اکنون باید خود را به آن وابسته کنیم؟

پرسش‌های فوق و بسیاری دیگر از ابهامات مشابه در ذهن گروهی از مدیران، مهندسان و دیگر کارشناسان ما وجود دارد. CRM چیست و چه نتیجه‌ای از آن حاصل می‌شود؟

بهتر است بررسی خود را با مروری سریع بر سیر توجه به مشتری آغاز کنیم.

 

 

 

 

الف ) سیر ارتباطات با مشتری

۱ ـ مرحلۀ آغازین: تولید محصول توسط مشتری برای خویشتن

کالا یا خدمات از چه زمانی به وجود آمد؟ طبیعی است از زمان آغاز حیات بشر، بقا و ادامۀ حیات او نیازمند تأمین مایحتاج ضروری بوده است. به این ترتیب، هر خانواده کالاها و خدمات مورد نیاز را عموماً خود تولید و ایجاد می‌کرد. در این مرحله، روابط با مشتری معنای روشنی نداشته است. در واقع در این دوره، مشتری هر کالا همان تولیدکنندۀ آن بوده است.

۲ ـ مرحله تولید برای مشتری شناخته شده: شکل‌گیری بنگاه‌های نخستین

به تدریج با شکل‌گیری جوامع، سازمان‌ها به طور خود به خود برای ایجاد کالاها و خدمات مورد نیاز به وجود آمدند. تفاوت مرحلۀ نخستین یا این مرحله آن است که در آغاز، آن که خدمت یا کالایی را نیاز داشت، خود آن را تولید می‌کرد؛ اما با تشکیل سازمان تولیدی (بنگاه) این شرایط دگرگون شد. موارد ابتدایی آن را می‌توان در اشکال سادۀ تولید و عرضۀ کالاها مانند ظروف سفالین و مانند آنها یافت. در این مرحله، هر چند بنگاه کالا یا خدمت تولیدی را خود به مصرف نمی‌رساند (بلکه آن را می‌فروشد)، اما مشتریان خود را در محل فروش مشاهده می‌کند یا حداقل با آنان ارتباط مستقیم دارد.

در چنین شرایطی، طبعاً بسیاری از عرضه‌کنندگان چندان علاقه‌ای به توجه ویژه به مشتریان و سلائق آنان ندارند. صرف‌نظر از معدود عرضه‌کنندگانی که به دلایل اخلاقی و پایبندی به ارزش‌های متعالی، در عین توجه به سود خویش، تا حدودی مصالح مصرف‌کننده را نیز در نظر می‌گرفته‌اند، وجه غالب بازار معمولاً به‌ سوی بی‌توجهی به سلائق و نظر مشتری و تلاش در جهت کسب سود هر چه بیشتر یا دستیابی به سهم بزرگ‌تری از بازار متمایل می‌شود. در واقع، هر میزان توجه به سلائق و نظر مشتری در این دیدگاه مستلزم صرف هزینه است که نهایتاً بر سود بنگاه اثر منفی دارد. مشتریان به جز انتخاب کالا یا خدمت ارائه شده به آنان، انتخاب چندان متفاوتی در پیش رو ندارند. به طور کلی، در این شرایط تلاش در راه تولید هر چه بیشتر با کیفیتی که معیارهای آن توسط بنگاه تعیین می‌شود، خط‌مشی اصلی هر بنگاه را تشکیل می‌دهد. در این حالت، مشتری عملاً وسیله‌ای در جهت سعادت و خوشبختی عرضه‌کننده است. نه تنها خطر رقابت عرضه‌کننده را تهدید نمی‌کند، بلکه درجهٔ اطمینان آن به بقا بسیار بالاست.

نمونه‌های این گونه بازار را اکنون نیز می‌توان در برخی مناطق دور افتاده یا بازارهایی با تقاضای تحت کنترل (بازارهای اقتصاد جیره‌ای) مشاهده کرد.

۳ ـ مرحلۀ تولید برای مشتری ناشناخته

به تدریج با رشد و توسعۀ جوامع و افزایش کارآمدی و گسترش ارتباطات، بنگاه‌ها محصولات خود را برای مصرف‌کنندگانی تولید یا ایجاد کردند که لزوماً آنان را رؤیت نکرده یا حتی تماس مستقیم نیز با آنان برقرار نکرده باشند. این مرحلۀ سوم، در سیر ارتباطات بنگاه‌ها با مشتری بود.

در این دوره، کالاها و خدمات تولید یا ایجاد و عرضه شده به بازار، در حد کافی بوده و عرضه و تقاضا به تعادل دینامیکی رسیده‌اند. اگر فرض کنیم در بازار محصولات مورد نظر رقابت کامل برقرار باشد، طبعاً آن عرضه‌کننده‌ای موفق‌تر است که بتواند محصول خود را با کیفیت بالاتر، زمان تحویل کمتر و نیز قیمت پایین‌تر عرضه کند. در این شرایط، توسعه و پیشرفت بنگاه وابسته به توان عمل آن در بازار و قدرت و چالاکی آن در پاسخگویی به نیازهای بازار و نیز جلب و جذب مشتریان به روش‌های مختلف از جمله تبلیغات است. در چنین شرایطی، مشاهده می‌شود محصول یک شرکت با صرف هزینه‌های تبلیغاتی فراوان، از قابلیت جذب بالایی توسط بازار برخوردار می‌شود، در صورتی که ممکن است کیفیت آن چندان مورد قبول مصرف‌کننده نباشد.

در این دوره، یا مجموع توان عرضه چندان تفاوتی با تقاضای بالقوه از هر کالا یا خدمت ندارد یا امکان ورود رقبای قدرتمند بیشتر چندان فراهم نیست. بنابراین امکان عرضهٔ یکبارهٔ کالا به بازار و کاهش سهم بازار هر بنگاه پایین‌تر است. مصادیق این نوع بازار تا یکی دو دهه قبل در مورد بسیاری کالاها در کشورمان قابل مشاهده بود. در این حالت، بقای بنگاه به درک و رفتار آن در قبال رقبا و نیز در نظر گرفتن نیاز مشتریان بستگی دارد؛ اما به هر روی، تقاضای عمومی برای محصول بنگاه وجود دارد.

مثال‌های این مرحله را می‌توان در اکثریت شرکت‌ها و مؤسسات کشورمان مشاهده کرد.

۴ ـ مرحلۀ مسابقه برای رضایت مشتری

اما مرحلۀ چهارم نیز در این مسیر وجود دارد. به تناسب توسعه و گسترش توانایی‌های تولید محصول در عرصه‌های گوناگون و نیز پیشرفت امکانات حمل و نقل و ارتقای توانایی‌های ارتباطی، به تدریج بازارها به روی همه گونه محصولات باز شده و به این ترتیب، عملاً رقابت آزاد بر سرتاسر زمین حاکم شد. در این محیط، حفظ سهم بنگاه در بازار به یکی از چالش‌های اساسی تبدیل شد. تا پیش از این مرحله، تلاش برای حفظ سهم بازار نوعاً و عموماً محدود به تصمیم‌گیری و رفتار در چهارچوب دیدگاه‌های مبتنی بر محوریت بنگاه (در برابر مشتریان) می‌شد؛ اما تحت شرایط جدید، دیدگاه‌های قبلی کارآمدی و قابلیت خود را برای بقای بنگاه از دست دادند. به عنوان نمونه، صاحبان صنعت ساعت‌سازی سوئیس که برای بیش از دو قرن یکه تاز محصولات برتر با کیفیت عالی بود، در سال ۱۹۶۹ پس از مشاهدۀ طرح ساعت دیجیتالی که توسط Texas Instruments عرضه شده بود، چنین عنوان کردند: «ما ساعت‌های نفیس و طراز بالای خود را با ساعت‌های اسباب بازی عوض نمی‌کنیم». در صورتی که سیکو و برخی دیگر از شرکت‌های ساعت‌ساز ژاپن با جذب سریع و هوشمندانۀ آن فناوری توانستند ظرف چند سال تا اواسط دهۀ ۷۰ ، حدود ۸۰% سهم بازار جهان را در دست بگیرند. اشتباه سوئیسی‌ها چه بود و ریشۀ آن در کجاست؟ عجیب است که دقیقاً مشابه همین خطا چند سال بعد توسط بزرگ‌ترین و معروف‌ترین عرضه‌کنندۀ سیستم‌های کامپیوتر آن زمان، یعنی آی‌بی‌ام صورت گرفت. در سال ۱۹۷۶ پس از ابداع سیستم PC توسط استیو جابز در شرکت اپل، وقتی موضوع به اطلاع مدیران ارشد آی‌بی‌ام رسید، آنان دقیقاً این جمله را تکرار کردند: «ما اسباب بازی ساز نیستیم که PC بسازیم». آنان در آن شرایط ادعای غلطی نداشتند؛ در آن زمان PC جانشین مناسبی برای تی‌وی‌گیم و بازی آتاری بود، به ویژه پس از ابداع Joystick این کاربرد تشدید شد. ۵ سال بعد آی‌بی‌ام به اشتباه خود پی برد؛ اما همین زمان کافی بود تا سهم بزرگی از بازار را از دست بدهد. این شرکت پس از آن، هیچ گاه به هدف سهم بازار خود در این عرصه دست نیافت.

در دورهٔ سوم، هر کالا یا خدمت توسط تعدادی عرضه‌کنندگان ارائه می‌شود و بازار از نظر امکان تولید محصول با محدودیتی مواجه نیست. هر بنگاه در صورتی که نتواند نظر مشتریان را جلب کند، مطلوبیت کالای خود را از دست داده و به زودی سهم بازار را نیز از دست خواهد داد. توسعهٔ امکانات تولید و عرضه و نیز نحوهٔ‌ به ‌کارگیری فناوری‌های نوین، در این عرصه نقش کلیدی در یافتن قابلیت رقابتی توسط بنگاه کسب می‌کند. به علت توسعهٔ امکانات حمل و نقل، توانایی‌های ارتباطات و نیز فناوری‌های نوین در تولید، امکان رشد و توسعهٔ سهم هر یک از رقبا در بازار وجود دارد. امکان کسب سهم بزرگ‌تر از بازار علاوه بر وابستگی به متغیرهای درونی بنگاه، متأثر از دیگر عوامل بیرونی نیز می‌باشد. یکی از این عوامل که نقش اساسی در تعیین سهم بازار دارد، نگرش مصرف‌کننده به محصول بنگاه و نحوهٔ ارتباط و کسب رضایت وی از آن است.

بقای بنگاه در این شرایط، با درک آن از مشتری و امکان یافتن، جذب، نگهداری و توسعهٔ جمع مشتریان، ارتباط مستقیم دارد.

ب ) قانون اساسی بقا: توجه به مشتری

در دو مثال فوق که مشابه آن بارها و بارها تکرار شده و می‌شود، چه نکته‌ای نهفته است؟ روشن‌ترین استنباط آن است که در موقعیت‌های شرح داده شده، بنگاه اصلیت و محوریت تعیین سلیقه و تصمیم‌گیری برای نوع مصرف کالا برای مصرف‌کننده را در خود می‌دید و آن را متعلق به مشتری نمی‌دانست. در صورتی که در هر یک از سه مورد مذکور، رفتار بعدی بازار نشان داد که تقاضای بالقوه عظیمی برای محصول وجود داشته است.

اهمیت مشتری نه تنها توسط مدیریت بنگاه، بلکه باید توسط همۀ افرادی که در تولید و ارائۀ محصول نقش دارند (یعنی کلیۀ کارکنان) درک شده و به عنوان شرط نخست انجام مسؤولیت‌ها شناخته شود. آنچه مشتری می‌خواهد چیست و چگونه باید به آن دست یافت؟ مأموریت و مسؤولیت هر کدام از کارکنان در این جهت چیست؟ آیا اساساً این موضوع باید توسط همۀ کارکنان مورد نظر باشد؟

●ارزش‌آفرینی

برای هر مشتری، روی آوردن به کالا یا خدمتی خاص به معنای دریافت و دستیابی به کارکرد و تأمین خواسته‌ای مشخص است. در شرایطی که عرضه‌کنندگان بسیاری همان محصول را ارائه می‌کنند، به چه علت مشتری باید محصول ما را بجوید؟ آنچه مشتری دنبال می‌کند، یک ارزش است که توسط محصول مورد نظر به او عرضه می‌شود. هر گروه از مشتریان از خرید محصولی معین، قصد دستیابی به ارزش مورد نظر خود را دارند و در صورتی که این ارزش توسط کالایی تأمین نشود، مشتریان به آسانی به دیگر عرضه‌کنندگان روی می‌آورند.

در عرصۀ مدیریت ارتباطات با مشتریان، درک مفهوم ارزش‌آفرینی برای مشتری و تلاش در جهت تأمین واقعی آن برای مشتری، در واقع هستۀ اصلی موفقیت را تشکیل می‌دهد. امروز با آنکه در مرحلۀ چهارم از توجه به مشتری در جهان قرار داریم، موارد متواتری از رفتار بنگاه‌ها و تصمیم‌گیری‌های مدیران ما نشان‌دهندۀ استنباط و برداشتی غیر از این است. بهتر است موضوع را کمی بیشتر مورد تأمل قرار دهیم؛ به این منظور باید شاخص‌های رفتاری عرضه‌کننده در هر کدام از چهار مرحلۀ مذکور را بررسی کنیم.

ج ) شاخص‌های شناختی و رفتاری عرضه‌کنندگان در مراحل چهارگانۀ توجه به مشتری

تاکنون مطالعات و بررسی‌های چندانی روی ویژگی‌های بنگاه‌ها در دوران‌های گوناگون از نظر منشا و ریشه‌های رفتار آنان با مشتری صورت نگرفته است. در این موقعیت، با اشاره‌ای مختصر به ویژگی‌های عناصر شناختی بنگاه‌ها در روابط با مشتریان، در این عرصه تأملی خواهیم داشت. این بررسی برای هر کدام از دوران‌های متفاوت در سیر نگرش به مشتری و ارتباطات با او، دنبال می‌شود.طبعاً در دوران نخست به علت آنکه مشتری، نوعاً خود عرضه‌کنندۀ کالا نیز بوده است، شاخصۀ روشنی قابل ذکر نیست.۱ ـ شاخصه‌های دوران دوم

در این دوره طبعاً شاخصه‌ها و ویژگی‌های اصلی مورد نیاز برای کارکرد مناسب و کیفیت مطلوب محصول توسط تولیدکننده و عرضه‌کنندۀ آن مشخص می‌شود. مشتری نقش روشنی در تعیین معیارها برای این ویژگی‌ها ندارد؛ چرا که هنوز ساختارهای بازار و شبکه‌های توزیع به آن درجه از رشد نرسیده‌اند که برای متقاضیان مقایسه و انتخاب کالا از میان طیفی از موارد مشابه قابل حصول باشد. بنابراین هر آنچه که توسط عرضه‌کننده ارائه می‌شود، به ناچار توسط مصرف‌کننده جذب خواهد شد. مهم‌ترین شاخصه‌ها در این دوران عبارتند از:

▪در بازار:

ـ عدم گستردگی بازار

ـ نبود تنوع در گونه‌های محصول

ـ تغییرات بطئی و تدریجی در سلائق و رفتار مصرف‌کنندگان

ـ ثبات نسبی در تعداد عرضه‌کنندگان

ـ ثبات نسبی در رفتار عرضه‌کنندگان

ـ تغییرات تدریجی در سهم بازار ( محلی ) هر کدام از عرضه‌کنندگان

▪در میان عرضه‌کنندگان (وجوه شناختی):

ـ ما آنچه را که می‌توانیم برای تولید محصول خود انجام می‌دهیم.

ـ تشخیص مطلوبیت محصول تولید شده با خود ماست.

ـ نارضایتی مشتری تأثیری بر کیفیت و نوع رفتار عرضه‌کننده ندارد.

ـ مشتری وسیله‌ای برای خوشبختی عرضه‌کننده است.

ـ چیزی به نام قدرت درک و شناخت مشتری معنا ندارد.

ـ ما هر چه بتوانیم تولید می‌کنیم؛ مشتری خودش ما را پیدا خواهد کرد. ما اصراری در جستجو برای مشتری نداریم.

۲ ـ شاخصه‌های دوران سوم

به علت آنکه تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان هر کدام تلاش وافر در تولید بیشتر و بهتر دارند، طبعاً رقابت عامل اصلی ارتقای کیفیت در جهت کسب رضایت مشتری است. به هر روی، عرضه‌کنندگان به دنبال افرایش سهم بازار یا ازدیاد سود خود هستند؛ اما مهم‌ترین عامل برای آنان نوعاً بهره‌گیری از فناوری بالاتر در تولید یا عرضه یا استفاده از امکانات برتر حمل و نقل و ارتباطات است. در این دوران، هنوز شرایط بازار در حدی نیست که عدم تمرکز پیشرفته روی نیازمندی‌ها و رضایت مشتری بلافاصله منجر به تهدیدی برای بقای بنگاه باشد. مهم‌ترین جنبه‌های ویژگی‌ها در این دوران به قرار زیر است:

▪در بازار:

ـ گستردگی نسبی از نظر جغرافیایی و تنوع محصولات مشابه

ـ ظهور قدرت بنگاه‌ها در توافق یا کنترل بخش‌هایی از بازار

ـ قابلیت ورود یا خروج نسبتاً آسان‌تر رقبا

ـ وجود روند رو به رشد اهمیت سلائق و نیازمندی‌های مصرف‌کنندگان

▪در میان عرضه‌کنندگان (وجوه شناختی):

ـ مشتری حق انتخاب کالای مورد نظر خود را از میان انبوهی از کالاهای مشابه دارد.

ـ با توجه به امکانات در دسترس، محصولی را که ما تولید می‌کنیم، بهترین است.

ـ بسیاری از مشتریان قدرت درک و شناخت مناسبی در تشخیص کیفیت بالا در کالاهای مشابه ندارند.

ـ برای پیشرفت در تجارت، مهم‌ترین نکته آن است که به هر طریق بتوانیم کالای بیشتری به فروش برسانیم.

ـ مصرف‌کنندگان و مشتریان ما هنوز به آن حد از رشد نرسیده‌اند که برای نوع تولید یا کیفیت کالای ما تعیین تکلیف کنند.

ـ کیفیت و مطلوبیت مناسب محصولمان را ما تشخیص می‌دهیم، نه مشتری.

ـ ما می‌توانیم در فرایندها، سازوکارها و فعالیت‌های درونی بنگاه، با نگرش دیگر به مشتری و در بیرون با نگرش مطلوب به مشتری ماندگار باشیم.

ـ ما فعالیت می‌کنیم تا با فروش کالا یا خدمات به مشتریان خوشبخت شویم.

۳ ـ شاخصه‌های دوران چهارم

در این دوران اساساً نوع روابط عرضه‌کنندگان با مشتری تغییر کرده است. مشتریان به واسطۀ افزایش آگاهی و نیز سازماندهی ساختارهای حفظ منافع خویش، به آسانی سلائق و خواسته‌های خود را بر عرضه‌کنندگان تحمیل کرده‌اند. برای عرضه‌کنندگان در شرایط رقابتی، چاره‌ای به جز تلاش مداوم برای جلب مشتری از طریق تأمین خواسته‌ها و نیازمندی‌های او وجود ندارد. هر گونه بی‌توجهی به خواست و سلائق مشتری مستقیماً بر سهم بازار عرضه‌کننده و در نهایت، بر بقای آن اثرگذار است. بارزترین ویژگی‌های این دوران عبارتند از:

▪در بازار:

ـ همۀ عرضه‌کنندگان در شرایط حداکثر تلاش برای بهینه کردن کالای خود می‌باشند.

ـ هیچ عرضه‌کننده‌ای به طور اتفاقی و تصادفی امکان پیشرفت و موفقیت در بازار ندارد.

ـ مهم‌ترین نیروی تعیین‌کنندۀ تعادل عرضه و تقاضا در بازار و قیمت محصولات، کیفیت آن است.

ـ ویژگی‌های کیفیت محصولات توسط مشتریان تعیین می‌شود.

ـ عامل بیرونی در بقا و رشد عرضه‌کنندگان، در رضایت مشتری نهفته است.

▪ در میان عرضه‌کنندگان (وجوه شناختی):

ـ ما خوشبختی خود را در کسب و جلب رضایت مصرف‌کنندگان و مشتریان می‌بینیم.

ـ تمامی تلاش ما در آگاهی از سلائق و نظرات مصرف‌کنندگان و تغییر خود در جهت تأمین آن متمرکز شده است.

ـ کیفیت مناسب و عوامل رضایت مشتری توسط ما تعیین نمی‌شود، بلکه توسط مشتری مشخص می‌شود.

ـ مشتری و مصرف‌کننده، آگاهی بالا و قدرت تشخیص قوی در شناسایی محصول برتر دارد.

ـ هیچ فعالیت، فرایند، رفتار یا سازوکاری در درون بنگاه بدون توجه کامل به اهمیت نخست مشتری مجاز نیست.

ـ ما به فعالیت می‌پردازیم تا با برآوردن نیازهای مصرف‌کننده و حل مشکلات او خوشبخت شویم.

د ) نتیجه‌گیری: تأمل در شناخت خویش از مشتری

خلاصه‌ای از مطالب فوق، در نمودار زیر ارائه شده است. اساسی‌ترین مفهومی که در این بحث باید مد نظر باشد، روند تحول شناختی تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان در مفهوم مشتری و رفتار و رضایت اوست. به روشنی قابل درک است که یکی از رموز موفقیت بنگاه‌ها در شرایط کنونی، ارتقا به درک مناسب از شرایط بازار و اهمیت تعیین‌کنندۀ رضایت مشتری است. برای دستیابی به نتیجه‌گیری مشخص از بحث انجام شده، مطلب را با چند پرسش به پایان می‌بریم. به منظور استفادۀ مؤثر از تفکر درباره پاسخ این پرسش‌ها، لازم است که این بار به خود و سازمان خود از بالا بنگرید و در صدد دفاع از خویش برنیایید:

۱ ـ شما تاکنون چه درکی از مشتری داشته‌اید؟ دیدگاه شما در این موضوع به دیدگاه‌های کدام یک از دوران‌های اشاره شده، نزدیک بوده است؟

۲ ـ با مرور و یادآوری اجمالی رفتار چند بنگاهی که می‌شناسید، تعیین کنید که نگرش آنان به کدام دوران مربوط است.

۳ ـ بنگاه یا سازمانی که شما در آن فعالیت می‌کنید، چه نگرشی به مشتری دارد و این نگرش متعلق به دیدگاه کدام دوران است؟

۴ ـ در فرایندهای درونی سازمان شما و در انجام فعالیت‌های معمول روزانه، درک مدیران و دیگر کارکنان از مشتری مربوط به کدام دوران می‌باشد؟

۵ ـ اگر معتقد شده‌اید که دیدگاه شما به دوران چهارم متعلق نیست، فکر می‌کنید با چه تمهیداتی بتوانید دیدگاه خود را به شرایط امروزین برسانید؟

۶ ـ اگر شخص دیگری از این دیدگاه برخوردار نباشد (با توجه به اینکه در کدام دوران به سر می‌برد)، آیا اساساً امیدی به تغییر دیدگاه او وجود دارد؟ چگونه و با چه راهکارهایی می‌توان او را به دیدگاه امروزین نگرش به مشتری منتقل کرد؟

۷ ـ بنگاه‌هایی که دیدگاهی به جز دیدگاه دوران چهارم را دارند، در رفتار بیرونی خود مرتکب چه اشتباهاتی می‌شوند؟

۸ ـ اشخاصی با دیدگاه‌های دوران دوم و سوم، از نظر شخصیتی و ارزش‌های درونی فردی، نوعاً چه تفاوت‌هایی با دوران چهارم دارند؟

۹ ـ نگرش نوع چهارم در دیگر جنبه‌های رفتار حرفه‌ای و خصوصیات روانی انسان‌ها در سازمان، چه تأثیراتی دارد؟

۱۰ـ اساسی‌ترین مقولات در جلب مشتری، نگهداری وی و حفظ وفاداری او به بنگاه، در چه موضوعاتی نهفته است:

●معروفیت نام بنگاه ( Brand ) ، کالای آن، رفتار بنگاه، نگرش آن به مشتری، ارزش‌های بنگاه یا عاملی دیگر؟

کسی که تولید و عرضۀ کالا می‌کند، ماییم؛

کسی که تصمیم به عرضۀ کالا می‌گیرد ماییم، کسی که اگر

نخواهد کالایی تولید کند، ماییم. اما برای بقا در بازار یک چیز را باید به ناچار بپذیریم:

کسی که در فعالیت‌های اقتصادی ما مطلوبیت، مرغوبیت و اساساً موفقیت کالای ما

را تعیین می‌کند، ما نیستیم، بلکه مشتری است.


مقاله استراتژی

استراتژی چیست؟

امروزه باتوجه به تغییروتحولات گسترده وخارج ازحدومرزوپویای محیط که هرلحظه برزندگی افراداثرمیگذاردنیازمنداستراتژی درابعادگوناگون زندگی هستیم زیرابه ماکمک فراوان میکندکه ازداراییها،منابع وامکاناتمان بصورت کاراواثربخش استفاده کنیم وبدون استراتژی بخش زیادی ازاین منابع ازدست میرودومنجرب فرصت ازدست رفته میگردد....

تمامی افرادوسازمانهای موفق ودرصدردارای استراتژی هستندوانان کسانی اندکه خودمنبع تحولات بوده بوجودامدن شرایط اجتماعی جدیداندوتقدیرهارارقم میزنند.... استراتژی ازواژه یونانی بمعنی هنرژنرالهادرارتش است(کتاب استراتژی اثربخش،،غفاریان وکیانی)تعریف،(شیوه های کلی رسیدن به هدفهارااستراتژی میگویند(دکترابطحی،،مدیریت منابع انسانی)، مفهوم استراتژی یعنی هنریک فرمانده کل قوا،هنرطراحی وهدایت عملیات بزرگ نظامی ومانورهای بزرگ است. استراتژی عبارت ازتعیین اهداف وارمانهای بلندمدت واساسی است(ارمسترانگ،،مدیریت استراتژیک منابع انسانی)، استراتژیهاابزارهایی هستندکه شرکت میتواندبدان وسیله به اهداف خوددست یابد(فرد.ار.دیوید،،استراتژی)، استراتژی نوعی برنامه است که مقصودیامنظوراصلی رابرحسب خدمتی که به جامعه عرضه خواهدشدمعین میکند(دکتررضائیان،،تئوریهای مدیریت).....

استراتژی درارتش کارژنرالهاودرکسب وکاروظیفه مدیران است وزاییده دواصل محیط رقابتی ومحدودیت منابع است. تامین بهترنیازها،برتری داشتن،تعیین مزیت رقابتی،مرزمعین بارقیب،تعادل ممکن بین ویژگیهای رقابتی وقابلیتهاومنابع خاص خود،توجه به رقابت ومنابع است(کتاب استراتژی اثربخش)، مشخص کردن اینکه چه چیزهایی دراستراتژیهای کوتاه مدت وبلندمدت اولویت دارهستندمهم است تهیه استراتژی میان مدت کسب وکاربخصوص برای صنایع وتجارمهم است.... دومحصول طراحی استراتژیک:طرحهای عملکردشامل،نتایج موردانتظار،تعهدات،کارهای بودجه دار،، وتوافق نامه عملکرد شامل توقعات،طرفین قراردادوروابط است...

استراتژی یکی ازعوامل مهم وتاثیرگذاردرطراحی ساختارسازمانهای صنعتی است(مبانی مدیریت صنعتی،،اقایان دکترحسن وروح الله حسینی)... باسپاس بخش اول تمام دربخش دوم برنامه ریزی استراتژیک راتحلیل خواهیم کرد... موفق باشید تنظیم .


مدیریت منابع انسانی۱

بنام خدا

باسلام وعرض ادب 

می خواهیم طی چندمقاله بصورت موثرومفیددررابطه بامدیریت منابع انسانی 

 

اطلاعاتی ارائه کنیم... تعاریف؛مدیریت منابع انسانی عبارتست ازمدیریت واداره استراتژیک وپایدار 

 

باارزشترین دارایی شرکت یعنی کارکنانی که درانجاکارمیکنندومنفردابه شرکت درکنارهم جهت 

 

به اهدافش کمک میکنند(ارمسترانگ،مدیریت استراتژیک منابع انسانی)...

 

مدیریت منابع انسانی 

 

تخصص ویژه ایی است که برای رضایت کارکنان وتامین هدفهای سازمان برنامه ریزی وکوشش 

 

میکندوهدف ان افزایش کارایی وکاراترکردن افراددرسازمان،جذب نیروی کارامد،احساس مسولیت 

 

درقبال نیازهای جامعه،هدفهای سازمان،وظایف سازمانی وهدفهای شخصی کارکنان است( اقای 

 

دکترابطحی،میریت منابع انسانی)...

 

بنظراقای سعادت وظیفه متخصصان امورپرسنلی ستادی است 

 

وحق دخالت دراموریاقدرت دستوردهی مستقیم ندارندوتنهامشاورمدیران اجرایی وعملیاتی 

 

صفی هستندومدیران الزامی به اجرای مشاوره های انان ندارند....

 

اقای ارمسترانگ بیان میکند 

 

واکنشهابه مدیریت منابع انسانی خصمانه ومنتقدانه است یعنی دشمن منافع کارگران وکارکنان 

 

است یعنی مدیریت گراهستش درحالیکه درجاهایی که روش های مدیریت منابع انسانی اعمال 

 

میشودمیزان انگیزش کارکنان بالاتراست... درحالت کلی کسی که بدنبال شغل مدیریت منابع انسانی 

 

درسازمانهاست بایدبه قوانین کاروبیمه بیکاری وقوانیت تامین اجتماعی ونرم افزارهای افیس مسلط 

 

باشدوعلاوه برای اینها تمام ویژگیهایی که درطی مقالات بعدی به عنوان وظایف واصول وویژگیهای 

 

منابع انسانی ذکرمیشودتسلط کامل داشته باشدوتاحدودی تسلط نسبی به زبان انگلیسی هم برای 

 

ان لازم هستش وبازارکارخوبی درایران دارد بخصوص برای فارغ التحصیلان مدیریت درمقالات بعدی

 

توضیحات بیشتری خواهیم دادباسپاس ازبزرگواران ... میتوانیددررابطه باموضوعات 

 

تخصصی وعمومی مدیریتی،تجاری،صنعتی،اقتصادی،سیاسی،.... باتشکر...

 

 


ديکشنري آنلاين